آن طرف خیابان
این کتاب شامل 4 داستان می باشد: 1- آن طرف خیابان 2- پدرها و پسرها 3- باغ مشیر 4- برای کی حمام بسازم؟ داستان، آن طرف خیابان، درست روبه روی پنجره ی محبوبه، یک نفر به درخت تکیه داده و به پنجره زل زده است. محبوبه عصرها پرده ی پنجره اش را که رو به آفتاب است میکشد تا جلوی آفتاب را بگیرد و غروب آن را کنار می زند تا غروب خورشید را ببیند. ولی او کسی را آن طرف خیابان می بیند، او سیروس یکی ازعاشق های اوست.
ن طرف خیابان یک نفر تکیه داده است به درخت و زل زده است به پنجره…
دلش میخواست خودش را برساند به آن طرف خیابان وبا هم بروند توی برف به این قشنگی قدم بزنند.
اما هر چه می رود جلو پاهاش بیشتر توی برف فرو می رود و هر چه می رود جلو به آن طرف خیابان نمی رسد…..
This book contains 4 stories 1- An taraf-i khiyaban 2- Pidar,ha va pisar,ha 3- Bagh-i mushir 4- Baray-i ki hammam bisazam? Fiction, On the other side of the street, in the front of Mahbubih`s window a person reliance to a tree and is looking to the window. In the afternoon she push aside the curtain to see the sunset, and suddenly she saw someone on the other side of the street, he was Sirus, one of her lovers. On the other side of street there is a man who lied on the tree and stared at the window. She wanted to go to other side of the street and walk with him onder this beautiful snew. But the more she goes to other side of the street the more she goes into snew and the more she goes she doesnt get to the other side of the street.