جک لندن یکی از مشهورترین نویسندگان آمریکایی در قرن بیستم است. او در فقر بزرگ شد و برای بقا دست به هر کار و پیشهای زد. درست زمانی که از همهچیز ناامید شد، با قلمش به جنگ زندگی رفت. این کوشش در نوشتههای او جاری است. از مشهورترین آثار جک لندن میتوان به کتابهای «آوای وحش» و «سپیددندان» اشاره کرد.
جک لندن (Jack London) با نام کامل جان گریفیث چینی (John Griffith Chaney) نویسندهی مشهور آمریکایی است. او در 12 ژانویهی سال 1876 در سانفرانسیسکوی آمریکا دیده به جهان گشود. ویلیام گریفیث، پدر جک لندن که ستارهشناسی خرافی بود، فرزند و همسر خود را رها کرد و جک لندن در کنار مادر و ناپدری بزرگ شد. او نام خانوادگی خود را نیز از ناپدریاش گرفت. خانوادهی جک لندن با فقر دستوپنجه نرم میکرد، به همین دلیل جک لندن تصمیم گرفت، برای فرار از فقر و همینطور ماجراجویی، قید درس و مدرسه را بزند و در خلیج سانفرانسیسکو کار کند. او در برههای نیز به عنوان ملوان از آمریکا به ژاپن رفت.
جک لندن از بالیدن در خانوادهای فقیر و زندگی به عنوان کارگر و ملوان درسهای زیادی فراگرفت. همین تجارب باعث شد که او از نظر سیاسی به سوسیالیسم گرایش پیدا کند. او در کتابخانههای عمومی کتب نویسندگان بزرگی چون چارلز داروین، کارل مارکس و فریدریش نیچه را میخواند و آموزههای آنان را میآموخت. او در 19سالگی توانست چهار سال دبیرستان را در یک سال پشتسر بگذارد و وارد دانشگاه کالیفرنیا شود، اما دانشگاه را هم پس از یک سال رها کرد و در جستوجوی طلا و ثروت به کلوندایک کانادا رفت. یک سال بعد با دست خالی از آنجا برگشت. در این زمان او فقیر بود و نمیتوانست کاری پیدا کند، در نتیجه تصمیم گرفت که تمام زندگی خود را وقف نویسندگی کند.
جک لندن برای پیشهی نویسندگی خود مجلات را مطالعه میکرد و بهصورت روزانه مینوشت. او در این برهه نوشتههایی در ژانرهای گوناگون نظیر داستانهای ماجراجویانه، داستان ترسناک و لطیفه نوشت. در عرض دو سال، نوشتههای او مورد توجه قرار گرفتند و او توانست اولین رمان خود را به نام «پسر گرگ» در سال 1900 منتشر کند. این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه بود که او پیشتر در مجلات منتشر کرده بود. جک لندن در طول زندگی خود 50 کتاب نوشت و در آمریکای آن دوران بالاترین دستمزد را برای کتابهای خود میگرفت. جک لندن تا پایان عمر از گرایشهای سیاسیاش دست نکشید و باورهای سوسیالیستی خود را حفظ کرد. او در 22 نوامبر سال 1916 در کالیفرنیا درگذشت.
بهترین کتابهای جک لندن
جک لندن در طول دورهی 17سالهی نویسندگی خود 50 کتاب نوشت که در ادامه به مهمترین این کتابها میپردازیم:
کتاب سپیددندان (White Fang): کتاب سپیددندان برای نخستین بار در سال 1906 در قالب پاورقی در مجلهی آوتینگ منتشر شد. داستان این کتاب در جریان تب طلای کلوندایک پیش میرود. شخصیت اصلی داستان سگی به نام سپیددندان است که خون گرگ دارد و صاحبش، برای لذت خود و کسب درآمد، او را به جان سگهای دیگر میاندازد. مضمون اصلی این کتاب تقابل خشونت و تمدن در جوامع انسانی است. نکتهی قابل توجه در این رمان شیوهی روایت آن است. همانطور که پیشتر گفته شد، این رمان از زاویهدید یک سگ روایت میشود که ایدهای بسیار تازه در آن دوران بود.
کتاب آوای وحش (Call of the Wild): کتاب آوای وحش در سال 1903 منتشر شد. شخصیت اصلی این رمان کوتاه نیز سگی با نام «باک» است. داستان این کتاب از جایی شروع میشود که باک را از صاحبانش میدزدند و او را به عنوان سگ سورتمه به شخصی در آلاسکا میفروشند. او که پیشتر در خانهای در کالیفرنیا زندگی میکرد، اکنون باید در شرایطی سخت برای زندگی بجنگد و با سگهای دیگر رقابت کند. این رمان نیز بهمرور در مجلهای منتشر میشد و یک سال پس از انتشار کامل آن، بهصورت یک کتاب چاپ شد. مضمون اصلی این کتاب بقا و بازگشت به بدویت است.
این دو کتاب از بهترین کتابهای جک لندن به حساب میآیند. جک لندن، علاوه بر این دو کتاب، کتابهای دیگری نیز دارد. از این رمانها میتوان به تعدادی چون «دختر برفها» (A Daughter of the Snows)، «بازی» (The Game) و «پیش از آدم» (Before Adam) اشاره کرد. شما میتوانید کتابهای الکترونیکی جک لندن و کتابهای صوتی جک لندن را در سایت و اپلیکیشن کتابراه بیابید.
اقتباسهای سینمایی از آثار جک لندن
از رمانهای جک لندن اقتباسهای سینمایی بسیاری شده است که در ادامه به بهترین این فیلمها اشاره خواهیم کرد:
آوای وحش (The Call of the Wild): فیلم آوای وحش در سال 2020 ساخته شده است. کریس سندرز این فیلم را کارگردانی کرده است و در آن بازیگران سرشناسی همچون هریسون فورد بازی کردهاند. این فیلم اقتباسی وفادار به رمان آوای وحش است. این اثر بهگونهای اقتباس و کارگردانی شده است تا بینندگان نوجوان نیز از دیدن آن لذت ببرند و در عین حال متوجه مضمون آموزندهی اثر جک لندن بشوند.
در آستانه (Na Grani): این فیلم به زبان روسی است و در سال 2017 ساخته شده است. این اثر از روی داستان کوتاه «برافروختن آتش» (To Build a Fire) جک لندن اقتباس شده است. داستان فیلم دربارهی دو مسافر است که با خشونت مرگآور زمستان روبهرو میشوند. تلاش برای بقا باعث میشود این دو مسافر برای زندگی از غریزهی خود پیروی کنند، اما پس از مدتی تمام امید و انسانیت خود را از دست میدهند. آنتون برودا کارگردان این فیلم است.
دندان سپید (White Fang): کمپانی دیزنی فیلم دندان سپید را در سال 1991 و با اقتباس از رمان جک لندن ساخته است. این فیلم تفاوتهایی با رمان اصلی دارد. فیلم بهگونهای از رمان اقتباس شده است تا برای بینندگان جوان و نوجوان نیز مناسب باشد. البته این تغییرات به مضمون اصلی اثر ضربهای نمیزند.
مارتین ایدن (Martin Eden): این فیلم در سال 2019 و با اقتباس از رمانی به همین نام ساخته شده است. مارتین ایدن داستان ملوانی فقیر است که آرزو دارد روزی نویسندهای بزرگ باشد. او عاشق دختری از خانوادهای ثروتمند میشود. همین موضوع چالشهای بزرگی برای او به وجود میآورد. این فیلم، با وجود تفاوتهای جزئی نسبت به رمان اصلی، اقتباسی وفادارانه از اثر محسوب میشود.
تصنیف باستر اسکراگز (The Ballad of Buster Scruggs): تصنیف باستر اسکراگز یک فیلم آنتولوژی است. فیلم آنتولوژی به فیلمی میگویند که در آن اپیزودهای مختلف با داستانی مجزا کنار هم قرار گرفتهاند و یک فیلم را تشکیل دادهاند. برادران کوئن این فیلم را در سال 2018 ساختهاند. یکی از اپیزودهای این فیلم با اقتباس از داستان کوتاهی از جک لندن با نام «درهی تمامطلا» (All Gold Canyon) ساخته شده است. در این داستان پیرمردی برای یافتن طلا به دل کوه میرود.
حقایقی جالب درباره جک لندن
همانطور که پیشتر هم در این متن اشاره شد، زندگی جک لندن فراز و فرود بسیاری داشت. در این بخش به حقایقی جالب دربارهی زندگی جک لندن میپردازیم:
– مادر جک لندن روحگرا (Spirtualist) بود. مادر جک لندن گمان میکرد که میتواند با مردگان ارتباط برقرار کند. اعتقادی که در دههی 1840 در آمریکا بسیار طرفدار پیدا کرده بود. همچنین مادر جک لندن باور داشت که میتواند آینده را پیشبینی کند.
– مادر جک لندن در زمان بارداری قصد داشت خود را بکشد. زمانی که پدر تنی جک لندن متوجه بارداری همسرش شد، به او آزار و اذیت رساند و از او خواست که بچهی خود را سقط کند. در همین زمان، فلورا، مادر جک لندن، دو بار دست به خودکشی زد که هر دوی آنها نافرجام بود.
– جک لندن روزانه هزار کلمه مینوشت. زمانی که جک لندن دستخالی از کانادا برگشت. به میزان زیادی سلامتی خود را از دست داده بود و دیگر نمیتوانست کاری پیدا کند. برای همین تصمیم گرفت، برای پشتیبانی از مادرش و کسب درآمد، خود را وقف نویسندگی کند و روزانه هزار کلمه بنویسد.