فریدریش ویلهلم نیچه در کتاب فراسوی نیک و بد: درآمدی بر فلسفهی آینده، با ارائهی دیدگاههای پیشگامانه دربارهی حقیقت، خدا و به طور کلی اخلاق، چارچوبها و سنتهای فکری جامعهی غربی را مورد انتقاد شدید قرار میدهد.
کتاب فراسوی نیک و بد: درآمدی بر فلسفهی آینده اثری فلسفی است که برای اولین بار در سال 1886 انتشار یافت. این کتاب منجر شد تا جایگاه نیچه به عنوان برجستهترین فیلسوف اروپایی در زمان خود به اثبات برسد.
نیچه در این کتاب میگوید که جهان مسیحیت، اسیر رفتارها و عملکردهای غلط شده و تحت سلطهی «اخلاقیات برده دارانه» قرار دارد. نیچه با هوشمندی و شوق همیشگی و بیمانندش، بعد از ارائه این انتقادات، به سمت طرح فلسفهای میرود که زمان حال را در بر میگیرد. او نشان میدهد که چگونه هر فردی میتواند ارادهی قدرت خود را بر جهان اطرافش تحمیل کند!
فریدریش نیچه در کتاب فراسوی نیک و بد اعلام میکند که پافشاری و تعصب داشتن روی عقاید در اندیشه فلسفی وجود ندارد. او فیلسوفان گذشته از جمله افلاطون را به دلیل نداشتن حس انتقادی و پذیرش کورکورانه به شدت متهم میکند.
در نهایت این کتاب داراى مفهوم معنوى و تندرویانهترى از گذشته است. با خواندن این اثر میآموزیم که باید در عشق جسور بود و تاب این جسارت را آورد، نباید هراس را بیاموزیم؛ این هراس ریشه در تنهایى و تکروى پویندهى واقعى راه شناخت دارد و از آن مىتوان به ژرفاى تنهایى نیچه در زندگى پىبرد. او که خود را دینامیت میپنداشت، مىنویسد: تنها ره مىسپارم، اى رهروان من! حتى شما نیز تک و تنها ره خواهید سپرد!
فریدریش ویلهلم نیچه را بیشتر بشناسیم:
فریدریش ویلهلم نیچه (Friedrich Wilhelm Nietzsche) فیلسوف مشهور آلمانی است. او فرهنگ، دین و فلسفه امروزی را بر مبنای سوالات بنیادینی دربارهٔ بنیان ارزشها و اخلاق مورد انتقاد قرار داده و از معروفترین آثار او میتوان به کتاب چنین گفت زرتشت اشاره کرد.
جملات برگزیدهی فریدریش ویلهلم نیچه:
– پاکی نفس جدایی میآورد.
– آینده از آن کسانی است که به استقبالش میروند.
– کسی که دلش را به بند بکشد جانش را آزاد کرده است.
– کسی که بخواهد به سمت معرفت برود از خدا فاصله میگیرد.
جملات برگزیدهی کتاب فراسوی نیک و بد:
– آن کس که از اساس آموزگار باشد، تمام امور را تنها در رابطه با شاگردانش جدى مىپندارد، حتى خودش را.
– «شناخت به خاطر خود شناخت». این واپسین دامى است که اخلاق مىگسترد و آدمى نیز سراپا اسیر آن مىشود.
– عشق به یک نفر وحشیگرى است، زیرا بهاى این عشق زیان دیگران است، حتى عشق به خدا.
نکوداشتهایی از کتاب فراسوی نیک و بد:
– این کتاب، با بیپروایی، با ماهیت دانش و شرایط مخاطرهآمیز فرد مدرن روبهرو میشود. (Barnes & Noble)
– یکی از برترین کتابهای متفکری بسیار بزرگ. (Goodreads)
– قدرتهای فلسفی و ادبی نیچه در این اثر پیشگامانه در اوج خود قرار دارند. (Amazon)
در بخشی از کتاب فراسوی نیک و بد: درآمدی بر فلسفهی آینده میخوانیم:
آه، چه سادگى مقدسى! انسان در چه سادگى و فریب شگفتانگیزى زندگى مىکند! اگر چشمى براى دیدار این شگفتى داشته باشیم، هرگز از این شگفتزدگى نخواهیم رست! چه روشن و رها و سهل و ساده کردهایم هر آنچه را که گرداگرد ما را فرا گرفته است! چه نیک بلدیم که حواس خویش را گذرگاهى براى امور سطحى و اندیشهى خوش را شهوتى خدایى براى جهشها و خطاها بدانیم! چگونه از همان سرمنزل کار دریافتهایم که ناآگاهى خویش را پاس بداریم تا از خود زندگى لذت ببریم! تازه بر این زمین سخت و سفت ناآگاهى تاکنون علم فرصت بروز یافته است، خواست خلاف حقیقت! نه به مثابه متضاد، بلکه به قالب امرى ظریفتر! در واقع حتى زبان نیز از سوى دیگر، نمىتواند از این بىقوارگى خویشتن را برهاند و گامى فراتر بردارد و از تضادها زمانى سخن به میان آورد که مسأله مرتبهها و برخى از ظرافتهاى مراحل مطرح است.
این دورویى اخلاق عجین شده در وجود ما، که اکنون بخشى تفکیکناپذیر از «گوشت و خون» ما شده است، حتى سخن ما آگاهان را نیز تغییر مىدهد و گاه و بىگاه خود نیز آن را درمىیابیم و به این نکته مىخندیم که به چه سان، بهترین علم در پى آن است که به بهترین شکل ما را به این عالم ساده شده، به نهایت مصنوعى، آفریده و جعلى وابسته نگه دارد و به چه سان ناخواسته و خودخواسته این خطا را دوست مىدارد، زیرا او، این زنده، به زندگى عشق مىورزد.
فهرست مطالب کتاب
یادداشت مترجم
پیشگفتار
فصل نخست: در باب پیشداورىهاى فیلسوفان
فصل دوم: جان آزاده
فصل سوم: ماهیّت دین
فصل چهارم: گزیدهگویىها و میان پردهها
فصل پنجم: در باب تاریخ طبیعى اخلاق
فصل ششم: ما دانشمندان
فصل هفتم: فضیلتهاى ما
فصل هشتم: اقوام و میهنها
فصل نهم: والا چیست؟
از فراز کوههاى بلند