زنان بدون مردان
شهرنوش پارسی پور در این اثر داستان موازی چند زن را حکایت می کند که همگی در بازه زمانی برکناری مصدق و کودتای پس از ان روی می دهد. کتاب همچنین تصویری از دیدگاه و اندیشه جامعه ایران نسبت به زنان و دختران ارائه می دهد.
سمبولیسم از ویژگی های این اثر است که زیبایی ان را دوچندان می کند. قسمتی از حرفهای مونس: «به فکر من زده بود بروم به هند و چین و ماچین، دنیا را ببینم. خودم همه چیز را بفهمم و درک کنم و هی ننشینم تا دیگران برایم بگویند ال است و بل است و گولم بزنند و خرم کنند و عمرم به سر برود و به اندازه یک گاو نفهمیده باشم. البته میگویند خوشبخت آنکه کره خر آمد و الاغ رفت…
This modern literary masterpiece follows the interwoven destinies of five women—including a wealthy middle-aged housewife, a prostitute, and a schoolteacher—as they arrive by different paths to live together in an abundant garden on the outskirts of Tehran. Drawing on elements of Islamic mysticism and recent Iranian history, this unforgettable novel depicts women escaping the narrow confines of family and society, and imagines their future living in a world without men.