”پرده خانه” یک نمایش نامه ی بلند به قلم ”بهرام بیضایی” است که فضای داستان در بازی خانه ی حرمسرای سلطنتی سلطانی که از جنگ بازگشته اتفاق می افتد. زنانی از نژاد و مذهب های گوناگون به اجبار به این حرمسرا آورده شده اند و هر یک با اندوه و حسرتی روزگار می گذرانند.
در این بین زنی به نام ”گلتن” مربی زنان بازی خانه است. او که از شش سالگی در حرمسرا زندگی کرده، دختریست که مادرش را به اسارت گرفته بودند و بعد از مرگ مادر، او را هم به عقد سلطان درآوردند. ”گلتن” هرچه از جهان می داند، مدیون کتاب هاست و در آرزوی رهایی و آزادی، فجایع دربار را تاب می آورد. هر روز جنایتی و هر روز فاجعه ای رخ می دهد و ”گلتن” سعی می کند تا دامان خود را این جنایات پاک نگاه دارد. او با سیاست و زیرکی اش رازی را برای زنان برملا می کند که در نامه ای با مهر سلطان تایید شده است؛ رازی که می گوید در صورت مرگ سلطان، همه ی فرزندان دختر و زنان او باید کشته شوند و فرزندان پسرش را فراری دهند. وحشت بر زنان حرمسرا غالب می شود اما ”گلتن” پیش می افتد و زمام امور را به دست می گیرد. او با تدبیر و کیاست خود نقشه ای می کشد تا جان بقیه را نجات دهد و خود نیز به آرزوی همیشگی اش که آزادی و رهایی بود دست پیدا کند.
”پرده خانه” با داستان پردازی شورانگیز ”بهرام بیضایی”، اثری درخشان در عرصه ی ادبیات نمایشی ایران به حساب آمده و با پرداختن به مساله ی آزادی، تلاش زنان سرکوب شده و ستمدیده برای دستیابی به آن را به تصویر کشیده است.