به سوی فانوس دریایی
در داستان کتاب به سوی فانوس دریایی، آقا و خانم رمزی به همراه فرزندانشان و گروهی از مهمان ها، تعطیلات خود را در جزیره ی اسکای می گذرانند. ویرجینیا وولف به واسطه ی ماجرای به ظاهر ساده ی بازدیدی به تعویق افتاده از یک فانوس دریایی، دست به کاوشی تکان دهنده و تأثیرگذار درباره ی تنش ها و مناسبات پیچیده ی زندگی خانوادگی و مناقشات میان مردان و زنان زده است. خانواده ی رمزی با گذشت زمان، با بزرگترین چالش های انسانی رو به رو شده و به بزرگترین پیامد مثبت این چالش ها یعنی توانایی انسان برای تغییر دست می یابند. این رمان بر اهمیت احساسات و عواطف دوران کودکی و البته، ناپایداری روابط در دوران بزرگسالی تأکید می کند. به سوی فانوس دریایی، شاهکاری است که به گذرا و متزلزل بودن زندگی بشر می پردازد.
وولف نویسنده ای است که در آثارش به دنبال طرح جهان جدیدی است . وی در میان آثارش با ارایه چهره ای نو از داستان و نوع گویش و پردازش شخصیت ها ، روشی را در طریق سیال ذهن به نمایش می گذارد که منحصر به فرد است . او معتقد است همچنان که نقاشی در گذر زمان متحول شده است ، و از کپی برداری محض از طبیعت به ذهن گرایی افراطی و انتزاعی کشیده شده است ، رمان نیز چنین قابلیتی را داراست و می توان رمان را به عنوان برداشتی ساده از زندگی تلقی نکرد بلکه آن را گونه ای خاص از زندگی دانست . وولف شخصیت روان نژندی بود که افسردگی خاص او توانست وی را در خلق شخصیت ها و داستانهای پرمایه اش یاری دهد . او سرانجام بر اثر همین افسردگی دست به خودکشی زد و در سال 1941 میلادی خود را به در یا افکند و غرق شد
این اثر افزون بر بحثانگیزی آن به عنوان یک اثر زیباشناختی مدرن،به عنوان یک اثر فمینیستی مورد توجه قرار گرفته است. وولف در این رمان بر شخصیت زن، نه به عنوان محصول خواستهها و نیازهای جامعهی مردانه، بلکه به عنوان مادر که خود سرچشمه و منبع زندگی است، میپردازد. او رمان خود را حول محور شخصیتی متمرکز میکند که تبلور نقش زندگی بخش زن است.
افزون بر آن، او به نقش مرد در شخصیت پدر و پسر به عنوان عناصری مرگآور، اشاره دارد که خشک، سترون و مرگآور هستند. در ضمن او احساس دوگانهی خود را دربارهی زن به نمایش میگذارد که بین استقلال و جدایی از یک سو و ایجاد ارتباط با دیگران از طرف دیگر، اسیر شده است. این احساس در عنوان کنایهآمیز «خانم دالووی» خود را نشان میدهد و در این رمان در احساس خانم رمزی به فانوس دریایی بازتاب مییابد. البته خانم رمزی در معرض همان تعارضاتی قرار دارد که در خانم دالووی میبینیم. او نیز از یک سو آرزو دارد که دیگران را به خود وابسته کند و از سوی دیگر از نظر دیگران نامرئی باشد. وولف از شخصیت خانم مرزی موجودی بیعیب و مقدس نمیسازد.
خانم رمزی در عین اینکه همان «فرشته در خانهی» عصر ویکتوریا است، از بند محدودیتها و تعارضات رها نیست و در این رهگذر تسلیم نقش خود نمیشود و با پویایی به زندگی خود و دیگران معنا میبخشد و به اسطورهی الههای حیاتبخش بدل میشود.
When Mrs Ramsay tells her guests at her summer house on the Isle of Skye that they will be able to visit the nearby lighthouse the following day, little does she know that this trip will only be completed ten years later by her husband, and that a gulf of war, grief and loss will have opened in the meantime. As each character tries to readjust their memories and emotions with the shifts of time and reality, this long-delayed excursion will also prove to be a journey of self-discovery and fulfilment for them. Rich in symbolism, daring in style, elegiac in tone and encapsulating Virginia Woolfs ideas on life, art and human relationships, To the Lighthouse is a landmark of twentieth-century literature and one of the high points of early Modernism.