کلیات عبید زاکانی
دکتر جلال سبزواری، استاد ادبیات فارسی دانشگاه اوپسالا، به مدت چهار سال با دقت و حسایت بیشتری بر روی این کتاب و نسخههای سابق آن یا ظرافت بیشتری کار کرده است. بهگفته دکتر سبزواری، صرفنظر از مواردی که در پاورقی توضیح داده شده، در انتهای کتاب نیز واژهنامهای کمنظیر- در عُرف معمول- تدوین گردیده که خوانندگان را از مراجعه به لغتنامههای گوناگون بینیاز میسازد.
واژهنامهای که از صفحه 469 این کتاب تا صفحه 495 این کتاب آمده است یکی از فرازهای مهم آن است و بهنظر میرسد آقای سبزواری، وقت و انرژی زیادی در تهیه این واژهنامه به خرج داده است که در نسخههای قبلی این کتاب وجود ندارند و خواننده را بهطور مرتب با مشکل مواجه میکنند. واژههایی همچون ابرام، اباق، اباق ایام، اختلاج، ادمان، اعرج، اغبر، التجاء، انتباه،انخراط، اندراس، اندمال، ایناغ، بحار، بغطاق، بهله، بیضا، تنبرا، تحاشی، تسعیر، تلبیس، تمغا، تنمیق، جوق، حذت، حمراء، حیاض، خائب، خضرا، داه، دبره، در ضمان، دغا، دنگ، راتبه، رشاشه، روت، سومنات، شمسه، صبی، صنع، ضیاء، طمث، غاشیه، غالیه، فرخار، قلماش، قلیق، قیفال، کوسج، گندنا، مامیران، معارج، نائبه، نامیه، نسانم، نوال، هادم، هریسه، هوان، هیجا و …
عبید زاکانی، یکی از پیشتازان توانای ایران در قرن هشتم و بزرگترین طنزنویس و منتقد اجتماعی، سیاسی در تاریخ ایراناست. عبید مقدمات علوم را در قزوین فراگرفت و بعد به شیراز و بغداد رفت و در سال 772 قمری درگذشت بدون این که تاریخ دقیق آن، اعلام شده باشد. آثار وی به نظم و نثر است که شامل قصاید، غزلیات، مثنوی و رباعیات است و آثار طنز وی اخلاقالاشراف، رساله دلگشا، ریشنامه، رساله صد پند، رساله تعریفات، مکتوبات قلندران و… است که تاثیر فراوانی بر طنز فارسی گذاشته است.
عبید زاکانی با وجود این که از شاعران و نویسندگان نادر فرهنگ ایران است، اما متاسفانه تاکنون جایگاه اجتماعی و فرهنگیواقعی و دقیقش در جامعه ایران بهویژه در چهل سال اخیر، روشن نشده و ابعاد و جنبههای مختلف آثارش، بهخوبی تحلیل و تبیین نشده است. عبید متفکر و دانشمندی که گذشته از شاعری و طنزگویی، در حوزه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران، جایگاه مهمی دارد. به همین نسخه چاپ و توزیع نسخه اخیر این کتاب، که با تلاشهای آقای سبزواری امکانپذیر شده از اهمیت بیشتری برخودار است. به خصوص زوایای پنهان و یا سانسور شده آثار عبید، توسط سبزواری برجست هشده است.
بیتردید طنز در جامعه، بالاترین سطح ارتباطی را نسبت به دیگر گفتمانها دارد و لحن و جهتگیری و شناخت شگردهای آن، به هر انسان آن فضای را ایجاد میکند تا با اشتیاق و بهترین شیوه،به خواندن مطلب ادامه دهد.
عبید زاکانی شاعر و نویسنده مشهور قرن هشتم هجری است. وی با ادب و آداب و فنون و علوم آشنا بوده و آنها را با هنر شاعری و نویسندگی و طنز و جدی در آمیخته است. عبید زاکانی در اشعارش استادی توانا بوده است. اشعار مطایبه و هزل عبید همه به قصد عیبجویی و انتقاد از اندیشهها و گفتارها و کردارهای معاصرانش سروده شده است.
در میان واژههای گزنده وی، در همین اشعار ابیات و قطعاتی که مضمون شوخیهای لطیف و دور از کلمات گزندهای دارند کم نسیت. برخی از آنها در نهایت دانایی و زبر دستی به نظم در آمدهاند. منظومه موش و گربه از همین قسم است و آن را باید از بهترین منظومههای انتقادی به حساب آورد که با لحنی کاملا طنزآمیز و همراه با زبان مطایبه و به شیوه قصهپردازان شوخطبع و با مهارتی شگفتانگیز تنظیم شدهاند. منظومه موش و گربه جنبه تمثیلی دارد؛ در واقع عیبد وضع موشها را وضع طبقه عامه مردم دانسته و گربه را از طبقه قضات و حکام وقت. اثر زیبای موش و گربه؛ با 94 بیت شعر که یکی از معروفترین آثار سیاسی و انتقادی عبید است که در شرح تزویر و ریاکاری گربهای از گربههای کرمان و زاهد و عابد شدن او پس از سالها دریدن موشها، و فریب خوردن موشها از توبه او و بروز جنگ میان موشها و گربهها و در آخر نابودی سپاه موشهاست.
قصه موش و گربه نزد همه فارسی زبانان آن روزگار شهرت داشت بهطوری که مدتها در کتب درسی کودکان نیز جای گرفته بود.
غزلیات عبید، فصیح و لطیف و بینهایت دلنشین است. اما موضوع غزلهای عبید تنها به عشق محدود نیست، بلکه در آنها مطالب ابتکاری فراوانی دیده میشود. در مثنوی عشاقنامه که وصفی از خود شاعر و عشق جانسوز اوست مضامین از هر حیث تازه و ابتکاری هستند.
عبید مخالف تصوف بوده که در عهد وی رایج بوده است. ویانسانی تیزبین و حساس در مسائل اجتماعی دوران خود بوده و به طبقات مختلف اجتماع عصر خود، با دید انتقاد مینگریست و عملکردها و اشکالات آنها را به باد انتفاد میگرفت.
بدین ترتیب، عبید مبتکر انتقادها است و مطالب تازه و ابداعی را با زبانی ساده چنان به زیبایی و دلپذیری و شیرینی ادا کرده و به دور از هرگونه پز و پیچیدهگیهای قلمی برخی شاعران و نویسندگان، تلاش کرده تا بهسادگی، با نوآوری و ابتکار آثارش را آنچنان بیافریند که برای همه اقشار جامعه قابل فهم و درکباشند.
***
دکتر جلال سبزواری در « معرفی نسخه حاضر -واپسین سخن»، از جمله نوشته است:
… «آنچه مسلّم است این است که کلیات آثار عبید زاکانی، صرفنظر از اینکه به دفعات به چاپ رسیده، در واقع تنها به یک چاپ منحصر میشود که بخش جدّی آن شامل: قصاید، غزلیّات، قطعات، رباعّیات و مثنویهای جدّی و ترجیع و ترکیب بندها، عمدتا از روی نسخهی دستنویس متعلّق به شادروان وحید دستگردی که در کتابخانهی مجلّهی ارمغان نگهداری میشود، استنساخ شده است. مشخّصات این نسخهی دستنویس که در مقایسه با سایر نسخ از اعتبار چندانی برخوردار نیست، در مقدّمهی مصحّح(عبّاس اقبال) نیامده، بهعلاوه نسخهی مذکور فاقد ترکیب بند آغازین در حمد پروردگار و نعت(یا نعمت) و منقبت رسول-ص- و ستایش خلفای راشدین است و به این مسئله نیز اشارهای نشده است.
شادروان استاد اقبال آشتیانی در مقدّمهی مشروح و مفصّل خود، هیچ گفتوگویی از نسخهی مجلّه ارمغان به میان نیاورده است. لذا خصوصیّات و ارزش و اعتبار این نسخه برای خواننده، نامشخّص و ناشناس است. متن مقدّمه هم در واقع همان مطالبیاست که استاد دربارهی عبید در مجلّهی”یادگار” مرقوم داشته بود و ما بهمنظور پرهیز از اطالهی کلام از تکرار جزء جزء آن خودداری کرده، فقط به ذکر دو نکته بسنده میکنیم.
الف- طبق تصریح استاد اقبال، اساس تصحیح کلیات عبید بر دو نسخه ناقص استوار بوده که به خودِ ایشان تعلّق داشته و سپس از سه نسخهی ناقص دیگر نیز بهره گرفته شده است و بعد مطابق هر پنج نسخه، نواقص دو نسخهی اوّلی تحت عنوانِ: « تکمیلِ قصاید و غزلیّات» برطرف و رفع شده است. امّا در دیوان نه نام و نشانی از نسخه بَدَلها بهچشم میخورد و نه اثری از بخشِ «تکمیل قصاید و غزلیّات» دیده میشود.
ب- بخش هزل دیوان از منتخب اللّطایف عبید، شامل: رسالهی اخلاق الاشراف، رساله دلگشا، مکتوب قلندران، ده فصل یا رسالهی تعریفات، ریشنامه که به استناد پارهای نسخ به نصیحتنامه نیز معروف است، صد پند یا واردات النّصایح و نیز اشعار هزلیّه، نخستین بار توسّطِ مسیو فرته
(برگرفته از سایت سپیده دم)