ژاک و اربابش
کتاب ژاک و اربابش، نمایشنامه ای نوشته ی میلان کوندرا است که نخستین بار در سال 1971 چاپ شد. این نمایشنامه که اقتباسی از داستان کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» است، به ماجرای دو مرد، ژاک و اربابش می پردازد؛ دو مردی که داستان و دلیل سفرشان تا انتها ناگفته باقی می ماند. ژاک و اربابش به منظور کاستن از رنج سفر، قصه هایی ها را برای یکدیگر تعریف می کنند و در کنار این قصه ها، صحنه هایی از گذشته ی هر دویشان برای مخاطب به اجرا درمی آید. داستان این نمایشنامه، درست مانند شاهکار دنی دیدرو، در قرن هجدهم می گذرد با این حال کوندرا عامدانه از توصیف و تشریح جنبه های تاریخی زمان و مکان رویدادها امتناع می ورزد. کتاب ژاک و اربابش از طریق دیالوگ های میان دو شخصیت اصلی و به تصویر کشیدن گذشته ی آن ها، به موضوعاتی چون نویسندگی و ماهیت خلق هنری می پردازد.
A deliciously witty and entertaining ”variation” on Diderot’s novel Jacques le Fatalist, written for Milan Kundera’s ”private pleasure” in the aftermath of the Russian invasion of Czechoslovakia.
When the ”heavy Russian irrationality” fell on Czechoslovakia, Milan Kundera explains, he felt drawn to the spirit of the eighteenth century”And it seemed to me that nowhere was it to be found more densely concentrated than in that banquet of intelligence, humor, and fantasy, Jacques le Fataliste.”
The upshot was this ”Homage to Diderot,” which has now been performed throughout the United States and Europe. Here, Jacques and His Master, newly translated by Simon Callow, is a text that will delight Kundera’s admirers throughout the English-speaking world.