پنجره رو به بیمارستان
پنجرهی رو به بیمارستان»، مجموعه داستانهایی از دوران کرونا، اثری از پاکسیما مجوزی، روزنامهنگار و نویسنده است که به تازگی توسط نشر باران در سوئد منتشر شده است.
این مجموعه شامل ده داستان کوتاه است به نامهای: «کشتی مردگان»، «ساکن آپارتمان 210»، «همشاگردی سلام»، «کاراگاه والتر»، «درخت و آدمها»، «مرگ در یک روز بهاری»، «خاکستر گَنگ»، «دو اتفاق مهم زندگی آقای پ»، «کلاس آنلاین» و «پنجره رو به بیمارستان».
در بخشی از داستان «کشتی مردگان» از این مجموعه آمده است: «رفتند داخل کشتی. در یکی از کابینها را باز کردند. تاجر صدای نالهای شنید. سرش را چرخاند طرف صدا. مرد جوانی روی تخت افتاده بود و دو پایش از تخت آویزان مانده بود و با چشمان باز به سقف نگاه میکرد، بهسختی نفس میکشید.
تاجر نزدیکش شد و گفت: ”چی شده برادر؟”
کلمات نامفهومی از دهان مرد جوان خارج شد. سعی کرد نفسنفس زنان چیزی بگوید اما دیگر نفسش از سینه بیرون نیامد، چشمانش دوخته شد به تاجر و تمام کرد.
تاجر دست کشید روی صورت ملوان جوان، و چشمانش را بست.
دیگر نمیشد بیشتر از این در کشتی ماند. ترسی وجودش را فراگرفت. به شاگردش گفت: ”هرچه زودتر از اینجا برویم. معلوم نیست چه مرضی افتاده به جان این کشتی.”»
پاکسیما مجوزی دکترای جامعهشناسی ادبیات دارد. در دو دهه گذشته از او مجموعه داستانهای «طرح وهم»، «آسمان میشوم» و «او شبها میآید» منتشر شده و «پنجرهی رو به بیمارستان»، چهارمین مجموعه داستان این نویسنده است.
علاوه بر این، تحقیق و نقدوبررسی ادبی نیز دغدغهی دیگر اوست و کتاب «روی دیگر سکه هدایت» در تحلیل و بررسی عشق در داستانهای صادق هدایت از جمله آثار پاکسیما مجوزی در این زمینه است. همچنین کتاب «هفت سال در هند» نیز پیشتر از او به چاپ رسیده است.