وداع من با آسمان
کتاب «وداع من با آسمان – تولدی دوباره» یک کتاب بدون سانسور و تا اندازهای شوکآور است. کتابی که کنشها و واکنشهای یک انسانآسیبدیده را نشان میدهد که میخواهد با گذشتهاش تسویه حساب کند، بر گذشتهاش غلبه کند و در همین راه به شرح جزئیاتی میپردازد که کمتر کسی در آتوبیوگرافی خود بیان کرده است. شايد بتوان كتاب «وداع من با آسمان – تولدی دوباره» اثر حامد عبدالصمد را جزو کتابهای نادر در حوزهی آتوبیوگرافی طبقهبندی کرد. مشخصهی اصلی این کتاب که آن را از بسیاری از خاطرهنویسیها یا آتوبیوگرافیهای تاکنونی جدا میسازد ،نبود خودسانسوری و شفافیت در بازگويی زندگی خصوصی نویسنده است زکمتر کسی در جهان – جهان اسلام که جای خود دارد- این چنین بیپروا زندگی بیرونی و درونی خود را به رشتهی تحریر در آورده است.
انتشار این کتاب که اسلامگرایان مصری آن را یک کتاب «سکسی و غیراخلاقی» ارزیابی میکنند منجر به صدور فتوای قتل عبدالصمد گردید. او مینویسد: «پس از آن که به مونیخ بازگشتم یک گروه افراطی در مصر که بر پرچم خود دفاع از اسلام نوشته موضعگیری خود را در اینترنت اعلام کرد و مرا به ارتداد و کفرگویی متهم ساخت. به نظر این گروه، کتابام غیراخلاقی و مردم را به ترک دین ترغیب میکند. سپس یک گروه دیگر اسلامی با این استدلال که کتاب علیه احکام شریعت و خدا میباشد یک فتوا علیه آن صادر کرد. چندین روزنامهی لیبرال مصری و عربی خشم خود را نسبت به افراطگرایان با اعلام همبستگی نسبت به من نشان دادند. همین باعث گسترش فتواهای دیگر شد و بحثها را هر چه بیشتر آتشین کرد. به دنبال آن، تهدیدنامهها، فحشنامهها و تلفنهای تهدیدآمیز ابعاد خطرناکی به خود گرفتند. در یک نامه، تهدید به قتل شدم و از من خواسته شد که باید کتابهایم را از بازار بیرون بکشم و از مردم مسلمان عذرخواهی کنم.» سرانجام کار به آنجا کشید که عبدالصمد مجبور شد ماهها در مخفیگاه زندگی کند.
(برگرفته از سایت آوای بوف)