جای پا
در مقدمهای که شاعر بر کتاب خود نوشته «آرزو کرده است که در آینده بتواند در ردیف هنرمندان موثر قرار گیرد».
اشعار مندرج در این کتاب بخصوص آنچه متعلق بچند سال اخیر است (که کاملا از دیگر قسمتهای کتاب باز شناخته میشود) نمودار چنین جهد و سعی از طرف شاعر است.
قبل از همه چیز شاعر در شروع کتاب خویش بحثی دربارهء تاریخ شعر و تحول آن در ایران نگاشته که اصولا معلوم نیست چرا این بحث را در مقدمه کتاب آورده است.
اگر بگویم ذکر این مطالب در اول کتاب از قدر آن کاسته است دورغ و گزافه نگفتهام. اینگونه مطالب را میشود مستقلا آنهم نه آنقدر سطحی و ابتدائی، تحلیل کرد.
اما مقالهء «بحثی در این کتاب» بانوی شاعر نظریات زیبائیشناسی و عقاید هنری خود را بیان داشته است. دربارهء این نوشته میتوان بتفضیل بیشتری صحبت کرد زیرا طبیعی است اشعار بعدی تراویدهء احساس و فکر و ذوق هنرمندی است با چنین نظریاتی دربارهء هنر و شعر.
امروز اغلب شعرای نو پرداز ما یا کسانیکه خود را جزو این عده میدانند، در مقدمهء کتاب خود و یا مقالاتی که مینویسند از روابط غیر قابل انکار هنر و اجتماع و جنبهء اجتماعی هنر بحث میکنند و حتی هنرمندان طرفدار مکتب هنر خالص را بباد انتقاد تخطئه میگیرند، ولی چقدر باعث تعجب میشود وقتی کتاب آنها را باز میکنیم و اثری از آنچه در مقدمهء کتاب خود گفتهاند نمییابیم و اگر هم به کسانی بربخوریم که بمطالب اجتماعی و غیر شخصی و فردی پرداخته باشند اغلب مفاهیم مجرد و صحنهها انتزاعی و بدون ارتباط و منطقی است.