ارتداد در مسیحیت آغازین و نقش آن در پیدایش و گسترش اسلام
عدم آشنایی مسلمانان و ایرانیان با تاریخِ عقیدتیِ مسیحیت آغازین در سوریه و میانرودان و زمینههای یونانی، یهودی و دوآلیستی این تاریخ، به ترویج ایدهی «تافتهی جدا بافته» بودنِ اسلام و قرآن یاری رسانده است. هر چه آشنایی ما با ریشههای فرهنگی و مسیحیِ قرآن بیشتر شود، به همان اندازه از نامفهومی آن کاسته میگردد. دقیقاً همین «در ناآگاهی نگهداشتنِ مسلمین» یکی از نکاتی است که وقایعنگارانِ اسلامی عمداً در تلاشِ تحققِ آن بودند، تا بدینوسیله بتوانند ایدهی آسمانی بودنِ اسلام را گسترش دهند. باتوجه به آنچه که در این کتاب آورده میشود، شاید دیگر آنچنان مشکل نباشد، زبان و مفاهیم بخشِ بزرگی از قرآن را بهتر بفهمیم. این زبان و شیوهی تفکر در سدههای نزدیک به پیش و پس از میلاد مسیح، زبان رایجِ ادبیِ تمامیِ جریاناتِ مذهبی بود، کما اینکه حتا اسطورههای اسلامی نیز، همگی اسطورههای شناخته شدهی آن دوران بودند. ناهمسانیهای کوچک موجود در بین برخی از این اساطیر با داستانهای قهرمانانِ انجیلهای رسمی، بمعنای ناهمگونیِ اسلام با مسیحیت نیست، بلکه بمعنیِ همخوانیِ نسبیِ این مذهب با برخی دیگر از «ارتدادهای» موجود در این مذهب بود، که تا بحال ـ بدلیلِ عدم پژوهش در پیرامون و یا حتا نابودیِ برخی از آنها ـ بر ما کمابیش ناشناخته ماندهاند. این هم البته یک امر طبیعی است، چرا که اساساً دلیل پیدایش این دین، همین تفاوتهای فرقههای پیشقراولِ آن با کلیسای رسمی بیزانس و روم بوده است.
اسرارآمیز بودن بسیاری از بخشهای قرآن، دلیلی برای درست بودنِ بکارگیریِ تفسیرهای «غیبگرایانه»ی اسلامی برای بازگشایی آنها نیست، بلکه انگیزهای برای تلاشِ بیشتر در جهتِ رمزگشایی علمی، تاریخی و خردمندانهی آنهاست …
توضیحات پشت جلد کتاب