شهری شدن سرمایه
ديويد هاروي در كتاب ” شهري شدن سرمايه ”در پي درک فرایند شهری تحت نظام سرمایه داری است. از نگاه هاروي تمرکز بر شهری شدن به معنای تمرکز بر آن به عنوان موضوع خاص نظری جدای از آنچه سرمایه داری به آن می پردازد، نیست بلكه سرمایه را همان گونه که مارکس اصرار داشت می بایست نه شئی، بلکه فرایند تلقی کرد و شهری شدن فرایندی است که طریق تولید چشم اندازهای اجتماعی، فیزیکی و تولید آگاهی در معرض دید قرار می گیرد.
شهری شدن بررسی هستی حقوقی، سیاسی یا مصنوعی فیزیکی نیست.جریان های متغیر نیروی کار، کالاها و سرمایه پولی، سازمان فضایی تولید، دگرگون مناسبات فضایی، جابجایی اطلاعات و تعارضات جغرافیایی میان ائتلاف های طبقاتی مبتنی بر سرزمین و غیره مرتبط است. واقعیت از دست رفتن قدرت سیاسی و تاثیر ژئوپولتیک شهرها به مفهوم حقوقی و با ادغام اقتصاد شهری در مجموعه مکالاپلیتن، بخشی از همین فرایند شهری است.
فرایند شهری در چهارچوب سرمایه داری بر مدار انباشت و مبارزه طبقاتی می چرخد. سیطره سرمایه بر کار مشخصه طبقاتی جامعه سرمایه داری است. طبقه سرمایه دار در جایگاه فرماندهی فرایند کار قرار داد و آن را با هدف تولید سود سازماندهی می کند.این در حالی است که کارگر فقط بر نیروی کار خود سیطره دارد می باید آن را به عنوان کالا در بازار به فروش رساند. سلطه سرمایه بر کار از آنجا ناشی می شود که کارگر می بایست سودی (ارزش اضافی) را برای سرمایه دارد در قبال دستمزد معیشتی تولید کند.
This collection of essays set out to show how successive crises in capitalism generate urbanization as capital switches between extracting surplus from production of commodities for sale to land speculation, property development and the production of infrastructure and housing, often with the state as a key intermediary. This approach to analysing the relationships of citizens with their landlords, employers and suppliers at various scales was a huge help to me as a young academic in the mid-1980s. We were trying to make sense of rapidly-changing capitalism as old certainties of the 70s were dissolved and many of us found Harvey’s approach illuminating for our students and ourselves.