مهدی اخوان ثالث در دهم اسفند ماه سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در مشهد متولد شد، پدر او که علی نام داشت، یکی از سه برادری بود که از استان یزد به مشهد نقل مکان کرد و از این رو آنان نام خانوادگیشان را اخوان ثالث به معنی برادران سهگانه گذاشتند. نام مادرش مریم بود. پدر مهدی به شغل داروهای گیاهی و سنتی مشغول بود. اخوان به هنگام تولد، با یک چشم نابینا به دنیا میآید، اما بعد از مدتی چشم دیگرش نیز به جهان باز میشود و وقایع جهان را موبهمو میبیند.
خود اخوان ثالث در باب زندگی و بیماریاش در دوره کودکی گفته است: پدر من عطار – طبیب بود و مادر هم کارش خانهداری و بعدها هم دعاگویی و نماز و طاعت و زیارت امام رضا و از این قبیل. بعد از مدتی با درمانهای پدر و دعاهای مادر و نذر و نیازهایش آن چشم دیگر را هم به دنیا گشودم. خدا به من رحم کرد وگرنه حالا دنیا را با یک چشم میدیدم. اما حالا با دو چشم میبینم.
مهدی اخوان ثالث تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رساند و فارغالتحصیل هنرستان صنعتی شد.
وی از کودکی و دور از چشم پدرش به موسیقی گرایش داشت.
مهدی از نوجوانی شاعری را آغاز کرد و چیزی نگذشت که سر از انجمن ادبی خراسان درآورد و با بزرگان شعر آن روزگار از نزدیک آشنا شد.
اخوان ثالث در سال ۱۳۲۷ ساکن تهران شد و به خدمت آموزش و پرورش درآمد و به معلمی در اطراف تهران مشغول شد.
او در ادامه به همکاری با مطبوعات، شرکت در کارهای سینمایی و نویسندگی و کار برای برنامههای رادیویی و بنیاد فرهنگ ایران پرداخت.
مدتی وظیفهاش نظارت بر برنامههای ادبی بود، وی همچنین به کار صدا برگردانی (دوبله) فیلمهای مستند در استودیو گلستان نیز پرداخت. پس از مدتی ایرج گرگین از اخوان دعوت کرد تا مسئولیت مستقیم برنامههای ادبی را برعهده گیرد، با اینکه اخوان تجربه لازم را برای این کار نداشت، اما با موفقیت برنامهها را اداره کرد.
مهدی اخوان ثالث پس از کودتای ۱۳۳۲ مانند بسیاری از اهل قلم دستگیر و روانه زندان و پس از مدتی آزاد شد.
وی در سال ۱۳۶۰ بازنشسته شد، زندگی اخوان در سالهای پس از انقلاب بیشتر در خلوت و انزوا گذشت. نه حادثهی مهمی در زندگی او اتفاق افتاد نه شعر خارقالعادهای سروده شد و مهمترین رویداد فرهنگی، سفر او به خارج از ایران بود. اخوان که در تمام طول زندگیاش حتی برای یکبار نیز به خارج سفر نکرده بود، در سال پایانی عمر خود از طرف خانه فرهنگ معاصر آلمان دعوت شد. در این سفر وی به فرانسه، انگلیس، آلمان، دانمارک، سوئد و نروژ رفت. شعر خواند و از سوی فرهنگ دوستان ایرانی مورد استقبال قرار گرفت. سفر اخوان در سال ۱۳۶۹ به اروپا زمینه را برای تجدید دیدار با دوستان قدیمی فراهم کرد.
با این اوصاف، اخوان ثالث آنقدر کار درخشان در کارنامه دارد که یکی از برجستهترین شاعران ایران در تاریخ ادبیات معاصر است.
همسر مهدی اخوان ثالث
مهدی اخوان ثالث در سال ۱۳۲۹ با دختر عمویش ایران (خدیجه) اخوان ثالث ازدواج کرد.
فرزندان مهدی اخوان ثالث
حاصل ازدواج مهدی اخوان ثالث و همسرش سه دختر به نامهای لاله، لولی، تنسگل و سه پسر به نامهای توس، زردشت و مزدک علی است. از حوادث دلخراش دوره زندگی اخوان میتوان به مرگ دو فرزندش اشاره کرد. تنسگل دختر سوم او در سال ۱۳۴۲ و در هنگامی که هنوز چهار روز از تولدش نگذشته بود، فوت کرد و در سال ۱۳۵۳ دختر اولش لاله در بیست سالگی در رودخانه کرج غرق شد و پدر را داغدار کرد.
تخلص اخوان ثالث
ثالث درباره تخلص خود چنین تعریف میکند: در خراسان وقتی که تازه به شاعری رو کرده بودم (سالهای ۲۳- ۲۴) به یک انجمن ادبی دعوت شدم که استاد به نام نصرت منشی باشی در صدر آن بود. هر وقت شعر مرا میشنید میپرسید تخلص شما چیست؟ او واجب میدانست که هر شاعری تخلص داشته باشد و من نام دیگری نداشتم، سرانجام خودش نام امید را به عنوان تخلص بر من نهاد.
سبک شعر اخوان ثالث
اخوان ابتدا شعرهایی در قالبهای سنتی، مثل قصیده، رباعی و… میسرود و از نظر زبانی احیاگر سبک خراسانی بود اما در اثر آشنایی با نیما یوشیج، به سرودن شعر نو روی آورد.
درگذشت مهدی اخوان ثالث
اخوان ثالث مدتی پس از بازگشت از خانه فرهنگ آلمان در چهارم شهریور ماه سال ۱۳۶۹ در تهران از دنیا رفت.
آرامگاه مهدی اخوان ثالث
پیکر مهدی اخوان ثالث طبق وصیت خودش در توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد.
آثار مهدی اخوان ثالث
مجموعه اشعار
- ارغنون، انتشارات تهران، (۱۳۳۰)
- زمستان، انتشارات زمان، (۱۳۳۵)
- آخر شاهنامه، انتشارات زمان، (۱۳۳۸)
- از این اوستا، انتشارات مروارید، (۱۳۴۵)
- منظومه شکار، انتشارات مروارید، (۱۳۴۵)
- پاییز در زندان، انتشارات مروارید، (۱۳۴۸)
- عاشقانهها و کبود (۱۳۴۸)
- بهترین امید (۱۳۴۸)
- برگزیده اشعار (۱۳۴۹)
- در حیاط کوچک پاییز در زندان (۱۳۵۵)
- دوزخ اما سرد (۱۳۵۷)
- زندگی میگوید اما باز باید زیست… (۱۳۵۷)
- ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم (۱۳۶۸)
- گزینه اشعار (۱۳۶۸)
- شاملو مردی دوست داشتنی
سایر آثار
- آوردهاند که فردوسی (کتاب کودکان, ۱۳۵۴)
- درخت پیر و جنگل (۱۳۵۵)
- پیر و پسرش (قصهای نه کوتاه برای بچهها)
- نقیضه و نقیضه سازان (بحث و تحقیق ادبی)
- کتاب مقالات (جلد اول)
- بدعتها و بدایع نیما یوشیج (کتابی مفصل در بحث و تحقیق شیوه نو نیمایی در شعر فارسی, ۱۳۵۷)
- عطا و لقای نیما یوشیج (۱۳۶۱)
شعر اخوان ثالث
قاصدک
قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد بام و در من
بی ثمر میگردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک!
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب.
باغ بی برگی
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که میبینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟
(برگرفته از سایت ایمنا)