آگاتا کریستی، با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر (agatha mary clarissa miller) در ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰، در شهر تورکی ناحیه دوون انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکاییاش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانوادهای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر میتوانست تبعه ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هردوی آنها از وی بزرگتر بودند.
آگاتا در سال ۱۹۱۴ با یک سرهنگ نیروی هوایی به نام آرچیبالد کریستی ازدواج کرد که ازدواج موفقی نبود و زندگی مشترک آنان بعد از ۱۴ سال عاقبت در سال ۱۹۲۸ به جدایی انجامید. دختری به نام روزالیند هیکز حاصل این ازدواج بود.
آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار میکرد؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشتههای او داشتهاست: بسیاری از قتلهایی که در کتاب هایش رخ میدهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت میگیرند.
در هشتم دسامبر ۱۹۲۶ وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی میکرد به مدت ده روز ناپدید گردید و روزنامهها در این مورد جار و جنجال فراوانی به پا کردند. اتومبیل او در یک گودال گچ پیدا شد و خود او را نیز نهایتاً در هتلی واقع در هروگیت یافتند. آگاتا اتاق هتل را با نام خانمی که اخیراً شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی گردیده بودهاست. در مورد این که آیا کل این ماجرا یک کار تبلیغاتی بودهاست یا خیر، کماکان نظرات ضدونقیض اند. در آن زمان نگاه کلی مردم نسبت به ناپدید شدن آگاتا منفی بود و بسیاری بر این باور بودند که آن ترفند تبلیغاتی مبالغ قابل توجهی هزینه روی دست مالیات دهندگان کشور گذاشتهاست. در سال ۱۹۷۹ این ماجرای ناپدید شدن دست مایه فیلمی شد به نام آگاتا که در آن وانسا ردگریو در نقش آگاتا کریستی ظاهر میشود.
آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستانشناسی به نام سِر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوانتر بود ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت. رد پای این سفرها و شهرها و کشورهایی را که او از آنها دیدن میکرد میتوان در بیشتر داستانهایش که وقایع آنها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ میدهند دید. ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجوییهای عشقی خارج از ازدواج مالووان مدتی نسبتاً طولانی دوام بیاورد.
آگاتا کریستی رمان قتل در قطار سریعالسیر شرق را در سال ۱۹۳۴ وقتی در هتل پرا پالاس استانبول سکونت داشت نوشت. استانبول آخرین ایستگاه شرقی قطار سریعالسیر اورینت بود که در آن زمان بین غرب و شرق اروپا در تردد بود. اتاقی که آگاتا کریستی در آن میزیست توسط مقامات هتل پرا پالاس بهعنوان یادبود این نویسنده نامدار در همان حال و هوای زمان اقامت کریستی حفظ و نگهداری شدهاست.
آگاتا کریستی در ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ در ۸۵ سالگی به مرگ طبیعی درگذشت. او تنها یک فرزند به نام روزالیند هیکز داشت که او نیز در ۸۵ سالگی به تاریخ ۲۸ اکتبر ۲۰۰۴ درگذشت. در حال حاضر تمام حقوق مربوط به نشر و فروش کتاب های آگاتا کریستی در اختیار و مالکیت نوهٔ او ماتیو پریچارد است.
آگاتا کریستی پرفروشترین نویسنده جهان
آگاتا کریستی نویسنده انگلیسی داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار مِری وستماکوت (mary westmacott) داستانهای عاشقانه و رومانتیک نیز نوشتهاست، ولی شهرت اصلیاش به خاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستانهای آگاتا کریستی، به خصوص آن دسته که درباره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را بهعنوان یکی از مهمترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و تکامل داستانهای جنایی کوشیدهاند نیز معرفی و مطرح کردند.
در همان زمانهای ابتدایی کار نویسنگیاش بود که شخصیت موسیو هرکول پوارو را خلق کرد؛ کارآگاه قد کوتاه، چابک و خودپسند بلژیکی با ظاهر و قیافهای خاص که راز تمام جنایتها را به کمک «سلولهای خاکستری» مغزش بر ملا می کند و همزمان زبان انگلیسی را مورد سختترین حملات و انتقادها قرار میدهد. پوارو شخصیت محوری بیش از پنجاه رمان دیگر او قرار گرفت و به لحاظ شمارگان موفقترین کارآگاه دنیا شد.
در سال ۱۹۲۶ با انتشار «قتل راجر آکروید» به موفقیت بزرگ دست یافت. این رمان اثری درخشان با رمزگشایی حیرتآور بود که خواننده به علت فقدان شواهد و قرائن کافی در گشودن معمای داستان ناتوان میماند. قاتل همان دکتر «شپارو» پزشک سادهلوح و قابل اعتماد دهکده است که خود راوی کل رمان میباشد. این کتاب نه تنها مورد استقبال گستردهی مردم قرار گرفت، بلکه همکاران نویسنده نیز توجه خاصی به آن مبذول داشتند.
آگاتا کریستی در کتاب رکوردهای گینس مقام اول در میان پرفروشترین نویسندگان کتاب در تمام دورانها و مقام دوم (بعد از ویلیام شکسپیر) در میان پرفروشترین نویسندگان در هر زمینهای را به خود اختصاص دادهاست. تخمین زده شدهاست که یک میلیارد نسخه از کتابهای او به زبان اصلی (انگلیسی) و یک میلیارد نسخه دیگر در ترجمههای گوناگون به ۱۰۳ زبان دنیا به فروش رسیدهاست. محبوبیت جهانی کریستی به آن درجه است که به طور مثال در کشوری چون فرانسه تعداد کتاب هایی که از او تا سال ۲۰۰۳ به فروش رسیده بالغ بر ۴۰ میلیون جلد بودهاست.
تله موش که یکی از آثار معروف اوست اولین بار در ۲۵ نوامبر ۱۹۵۲ در لندن (تئاتر آمباسادورها) به روی صحنه رفت و از آن تاریخ تا زمان حاضر و در طول بیش از ۵۰ سال همیشه بر روی صحنه بودهاست و از این نظر رکورددار است. این نمایش نامه تاکنون فقط در لندن بیش از ۲٬۰۰۰ بار به روی صحنه رفتهاست.
در سال ۱۹۵۵ آگاتا کریستی نخستین کسی بود که جایزهٔ استاد اعظم را از مجمع معمایینویسان آمریکا دریافت کرد. در همان سال نمایش نامه او به نام شاهد پرونده (witness for the prosecution) بهعنوان بهترین نمایشنامه برندهٔ جایزه ادگار گردید.
بیشتر کتاب ها و داستانهای کوتاه او (و بعضیها از آنها چندین بار) به فیلم درآمدهاند که از آن میان میتوان فیلمهای قتل در قطار سریعالسیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون نام برد. بسیاری از نوشتههای آگاتا کریستی بارها برای تهیه برنامههای رادیویی و تلویزیونی نیز مورد استفاده قرار گرفتهاند.
این موفقیت به راحتی قابل درک نیست، چرا که آگاتا کریستی تقریبا هیچ چیز واقعا جدیدی را به این ژانر ادبی نیفزوده است؛ او (به استثنای چند مورد) همان شکلهای سنتی، قدیمی و کاملا انگلیسی را در آثارش حفظ و رعایت کرده است.
قتلهای داستانهای وی غالبا در خانههایی متروک با سبک و معماری ویکتوریایی اتفاق میافتد و هویت قاتل که در طول داستان نباید لو برود در انتها توسط کارآگاه پلیس فاش میشود. البته پیش از آن کارگاه در یک استنتاج درخشان، خواننده را آگاه میسازد.
اگر نویسنده و کارآگاه عزمشان را برای به خطا انداختن خواننده جزم کرده باشند، گاه حتی هوش فوقالعادهی شرلوک هولمز نیز به خواننده در حل معما کمک نمیکند. راز محبوبیت آگاتا کریستی احتمالا در این نکته نهفته است که وی مقولهی قتل در ادبیات جنایی را به میان شهروندان عادی جامعه آورد، آنرا از حالت جنایی زننده و هولناک بیرون آورده و با تحلیل سرشار به آن شکلی زیبا بخشید بدون آنکه از هیجان ضروری آن بکاهد.
اما عنصر «برانگیختن هیجان» – به آن مفهومی که مثلا در آثار ادگار والاس دیده میشود – در رمانهای کریستی به ندرت به چشم میخورد. یکی از همکاران جنایینویس کریستی یکبار قاعده ی موفقیت او را با این جمله وصف کرده است: “آگاتا کریستی در آثارش مستقیما کنجکاوی ذاتی و صادقانه ی ما انسانها را مخاطب قرار می دهد.”
آثار آگاتا کریستی
برخی از رمانها
۱۹۲۰- ماجرای اسرارآمیز در استایلز
۱۹۲۲- دشمن مخفی
۱۹۲۴- مردی با لباس قهوهای
۱۹۲۶- قتل راجر آکروید
۱۹۲۷- چهار قدرت بزرگ
۱۹۲۸- راز قطار آبی
۱۹۳۱- راز سیتافورد
۱۹۳۴- قتل در قطار سریعالسیر شرق
۱۹۳۵- تراژدی در سه پرده
۱۹۳۵ – مرگ در میان ابرها
۱۹۳۶- قتل به ترتیب الفبا
۱۹۳۶ – قتل در بینالنهرین
۱۹۳۷ – مرگ بر روی نیل
۱۹۳۹ – قتل آسان است
۱۹۴۱ – شرارتی زیر آفتاب
۱۹۴۱- ان یا ام
۱۹۴۲- جسدی در کتابخانه
۱۹۴۲ – پنج خوک کوچک
و …
مجموعه داستان ها
۱۹۶۱- گناه مضاعف
۱۹۷۴- اولین پروندههای پوآرو
نمایش نامه
۱۹۴۳ و سپس هیچکس نبود
۱۹۵۲ -تله موش
منبع :
fa.wikipedia.org
radz.ir
websavar.ir