.زخمه طار <> Zakhmeh Tar

زخمه طار

بخشی از پیشگفتار نویسنده:
چه خوب بود احتیاجی به توضیح و توجیه نوشتهی خود نمیدیدم اما
متاسفانه در دنیایی زندگی میکنم که هنوز گرفتار تنشهای می، قومی،
قبیلهای، مذهی، زبانی و جغرافیایی است. اما بازگویی ماجراهای گذشته
و مشخصا آنچه در اینجا به آن پرداختهام تنها برای ثبت در حافظهی
تار یخ و با امید به درس گرفن از این واقعه است.
نه تنها من، که ح نزدیکان من که در دوران کودکی یا نوجوانی خود ی
این ماجرا را از سر گذرانده بودند و حوادث آن روز مستقیما بر آیندهشان
تاثیر گذاشته بود، کینهای نسبت به عامان آن ماجرا و قوم و قبیلهشان
نداشتند. آنچه صد سال پیش از این روی داده مربوط به آن زمان است
و باید تنها در چارچوب مناسبات و شرایط آن دوران بررسی و تحلیل شود.
هدف از پرداخن به این ماجرای تاریخی هم ابدا دفاع از یک طرف
ماجرا و یا حمله به گروه دیگر نیست. شاید بازگویی چنن وقایعی به فهم
رویدادهای تاریخی در ظرف زمان و مکان مشخص کمک کند.
ع اقهمندی به سرزم ن آبا و اجدادی به خودی خود مغایرتی با جهان ی ل
وطن بودن ندارد. میتوان زادگاه خود را دوست داشت و همزمان با تمام قوا
از بیگانهستیزی و بیانصافی دربارهی دیگران خودداری کرد. بازگویی یک
واقعهی تاریخی تنها میتواند چشمانداز بهتری از مناسبات آن دوران به
ما و آیندگان ارائه دهد. اط اعات بیشتر دربارهی وقایع گذشتهی کشورمان ل
شاید ما را به پاسخی روشنتر در رابطه با پرسشهایمان در زمینهی ر یشهی
تحولاتی که در سالهای نزدیک به آن وقایع در آنجا روی داده برساند…….