روسپیان، صادقترین معشوقههای عالماند
رکسانا حمیدی در نقدی (+) در عصر نو در معرفی این اثر نوشته است:
«رمان با روایت اول شخص از زبان مردی پا به سن گذاشته روایت میشود؛ کسی که سرخورده از دوست و رفیق و زمانه به طبیعت و دریا و آفتاب و باران دلبسته است. مردی تنها که در خانه خود با حیوانات خانگیاش معنای عشقی راستین را تجربه میکند (…) تنهایی شاعرانه راوی در کلمات و جهان خاموش پیرامونش، او را به اعتراف وامیدارد؛ اعتراف به عشقی کاسبکارانه و بوالهوس که هر گاه میخواهد قدمی به سوی آن بردارد، معشوق او را از تمنای خود پشیمان میکند. معشوقی که عروس هزار داماد است (..) راوی داستان، خسته و جفاخورده، آرمانگرا و سرشار از دغدغههای اجتماعی و سیاسی و شاید در حسرت خوشیهای فروخورده جوانی، نمیتواند همسان دوستان دیگرش در بازی خرید و فروش عشق، دل خوش کند. مکان داستان در امریکاست و زمان روایت در عصر حاضر. با رفت و آمدهای زمانی به گذشتههای دور و گشت و گذارهایی در زمانهایی خیالی در خواب و رویا. راوی از آشنایی اتفاقی خود با زنی سودابه نام و ماجراهای پس از آن خطاب به آینه سخن میگوید.
این کتاب هشتمین اثر مسعود نقرهکار است. پیش از این از او منشتر شده است: بچه های اعماق( ۲جلد)، پنچرۀ کوچک سلول من، قبیلۀ من، هذیان های مقدس، رویاهای آبی، روزی که من ایرانی- امریکائی شدم و سرانجام مسیحِ گورستان طلائی به زبان انگلیسی.
(برگرفته از سایت بانگ)