کتاب فواید گیاهخواری اثری از صادق هدایت برجستهترین نویسندهی ادبیات معاصر ایران است که به بررسی ابعاد علمی و منطقی لزوم گیاهخواری انسانها میپردازد و شما را با سبک زندگی و اندیشههای یکی از مهمترین نویسندگان ادبیات ایران آشنا میکند.
صادق هدایت (Sadegh Hedayat) در ایام نوجوانی گیاهخوار شد و در 25 سالگی کتاب فواید گیاهخواری (The Benefits of Vegetarianism) را با قلم و روایت جذاب خود درخصوص اهمیت گیاهخوار بودن نوشت. هدایت در این کتاب از جنبههای مختلف این سبک زندگی میگوید و صنعت ظالمانه تولیدات گوشت را مورد نقد قرار میدهد.
صادق هدایت در این کتاب از محاسن گیاهخواری یاد میکند و تمامی رفتارهای منفی انسانها را ناشی از مصرف گوشت حیوانات میداند. وی معتقد است که آنچه افراد روزانه میخورند غذا نیست بلکه فریادهای موجودات زندهای است که وحشیانه به قتل رسیدهاند، موجوداتی که زیبا بودند، زندگی آرامی داشتند و هیچ مزاحمتی برای انسانها نداشتند.
نزدیک به صدسال از زمان انتشار این کتاب میگذرد اما اندیشهها و صحبتهای صادق هدایت هنوز تازه و نو است. این نویسندهی بزرگ در این کتاب شرح میدهد که انسان موجودی همهچیزخوار نیست و سبک زندگی مناسب برای انسان را گیاهخواری میداند و معتقد است که تنها با این کار انسان به آرامش دست پیدا میکند. او در این کتاب از بزرگانی مانند ابوعلی سینا، ناصرخسرو، شیخ نجم الدین رازی، شیخ عطار، مولوی و… یاد میکند و مدعی است که آنها نیز از خوردن گوشت پرهیز میکردند.
صادق هدایت را بیشتر بشناسیم:
صادق هدایت در سال 1281 در تهران به دنیا آمد. هدایت یکی از نوادگان رضاقلیخان هدایت طبرستانی از مشاهیر دوران قاجار و نویسندهی آثاری مانند «اجمل التواریخ» و «مجمع الفصحا» بود.
وی تا پایان دوران دبیرستان در ایران به سر برد اما برای ادامهی تحصیل به پاریس رفت. صادق هدایت در سال 1309 تحصیلاتش را در پاریس نیمه تمام رها کرد و به تهران برگشت و در بانک ملی مشغول به کار شد. در همین ایام با نویسندگان بزرگی مانند بزرگ علوی، مسعود فرزاد و مجتبی مینوی آشنا شد و با کمک یکدیگر گروه ربعه را به وجود آوردند.
در نهایت صادق هدایت در خانهی خود به زندگیاش با باز گذاشتن شیر گاز خاتمه داد. از میان دیگر آثار صادق هدایت میتوان به بوف کور، زنده به گور، حاجی آقا، وغ وغ ساهاب و… اشاره کرد.
در بخشی از کتاب فواید گیاهخواری میخوانیم:
دلایلی که در تقویت گیاهخوار بودن انسان وجود دارد، خیلی روشن و محسوس است که عموماً گمان نمیکنند. اولاً اگر نگاهی به طبیعت بیندازیم، خواهیم دید این کیمیاگر زبردست، خوراک همهی مخلوق روی زمین را با دانش موشکاف و تناسب علمی، مطابق ساختمان بدن هر کدام، آماده کرده و به آنان پیشکش میکند. بهطوریکه ما را وادار مینماید در جلوی اسرار آن سر تمکین و تعظیم فرود بیاوریم. همچنین یک گیاه، برای مرداب درست شده و دیگری برای بیابان.
ساختمان دهن یک جانور، برای چریدن و دندان دیگری برای دریدن آفریده شده و غیره. یعنی هر کدام از آنها، خوراکی را که فراخور ساختمان و احتیاجات بدنشان بوده در جریان کرورها قرن، پذیرفتهاند. یک نِی را از مرداب بُرده و در بیابان بکارند، بهزودی خشک میشود و به یک میمون میوهخوار، گوشت بخورانند، دیری نمیکشد که موهای حیوان ریخته، ناخوش میگردد. همچنین، هر تغییر خوراکی، همیشه تولید فساد، ناخوشی و مرگ میکند. چون مخالف با قوانین تغییرناپذیر طبیعت است.
انسان، یک موجودی نیست که ساختمان او خارج از قوانینی باشد که زندگانی جانوران دیگر را اداره میکند. او نیز زادهی طبیعت و در نتیجهی تکامل حیوانات به وجود آمده و وابستگی نزدیکی با آنان دارد. هرگاه او را روی هم رفته با سایر جانوران بسنجیم، میبینیم نه شبیه است به جانوران درنده و نه به حیوانات چرنده میماند. اگر ساختمان بدن انسان، برای گوشتخواری دست شده بود، میبایستی بتواند دنبال حیوانات وحشی رفته و طعمهی زنده را با چنگال و دندان خودش پاره کرده، گوشت خام را با رگ و پی و پوست و استخوان بخورد، مانند جانوران درنده، اما او تنها خودش را به خوردن عضلات حیوانی که مصنوعی پرورش یافته و مصنوعی کشته و آماده و پخته شده، راضی کرد که تمام آنها، برخلاف طبیعت میباشد.
فهرست مطالب کتاب
دیباچه
فصل اول: فداییان شکم
فصل دوم: خوراک طبیعی انسان
فصل سوم: تجزیهی شیمایی مواد خوراکی
فصل چهارم: تاریخ گیاهخواری
فصل پنجم: مضرات گوشت
فصل ششم: پختن خوراک
فصل هفتم: اخلاق و گیاهخواری
فصل هشتم: برتری گیاهخواری
فصل نهم: آزمایشهای عملی
فصل دهم: اقتصاد و گیاهخواری
فصل یازدهم: جواب ایرادات
فصل دوازدهم: انجامنامه