در مدت درخت
رویایی در مقدمه اثر یک بار دیگر و برای چندمین بار درک خودش از شعر را توضیح میدهد. میگوید بازیهای زبانی بر سه چیز ایستاده: زبان، جهان و انسان. و در ادامه این سه را مشخصتر میکند: کلمه، شی و خود. این درک مبتنی بر درک دیگری از آگاهی است که گمان میبرد برای رسیدن به آگاهی باید به معنای واقعی کلمه دست یافت. چگونه؟ با هرس کردن کلام و یا به تعبیر سهروردی برداشتن داس و در پی واژههای درو شده رفتن. در کدامین جهان؟ جهانی که کلمه در آن مهمتر از گرسنگی، بیعدالتی، بیپناهی و تنهایی است. تأکید بیش از حد بر این مفاهیم به تعبیر و بنا به درک رویایی، ما را به ورطه رمانتیسم یا رئالیسم میاندازد. این رویکرد در نگاه اول ظاهراً «در مدت درخت» نیز به چشم میخورد.
(برگرفته از سایت ادبی بانگ)