.یک هفته با شاملو <> Yek hafteh ba Shamlou

6.50

Close
Price Summary
  • 6.50
  • 6.50
  • 6.50
In Stock
Book number: 6559 Book Author: Akhavan Langroudi, Mahdi, Shamlou, Ahmad (اخوان لنگرودی، مهدی, شاملو، احمد ) Categories: , Tags: , , , ,
Additional Information
Book Author Akhavan Langroudi, Mahdi, Shamlou, Ahmad
Publisher Morvarid Publication
Published place Tehran
Published date 1374
Edition Thirth Edition
Cover type paperback
Pages 172
Weight 210
Dimensions 21.7 × 14 × 1.1 cm
Language persian
Agegroup Adults
نویسنده/مولف اخوان لنگرودی، مهدی, شاملو، احمد
نام ناشر مروارید
تاریخ انتشار 1374
محل انتشار Tehran
گروه سنی بزرگسالان
تعداد صفحات 172
زبان فارسی
Description

یک هفته با شاملو

ثبت لحظه های دیدار شاملو از اتریش

«یک هفته با شاملو در اتریش»، اثر مهدی اخوان لنگرودی برای نخستین بار در سال 1373 توسط انتشارات مروارید راهی بازار نشر شد و تا سال 1385 به چاپ پنجم رسید اما در دولت نهم اجازه انتشار پیدا نکرد و این روزها بعد از گذشت 11 سال دوباره مجوز انتشار گرفت و وارد کتابفروشی‌ها شد. به بهانه 21آذر زادروز این شاعر نگاهی به این کتاب داشته‌ایم.

احمد شاملو در روز سه‌شنبه (19 خردادماه 1371) بعد از مطالعه این اثر خطاب به مهدی اخوان لنگرودی نوشت: «پسر نازنیم مهدی عزیز. با سلام و چاق‌سلامتی‌های معمول و وکالت تام و تمام برای ابلاغ سلام و ارادت آیدا و من به همه‌ی دوستان. کتابت را به دقت خواندم. دستت درد نکند. زحمت کشیده‌ای و مرا غرق محبت کرده‌ای. فقط دو نکته هست که لازم می‌دانم درباره‌شان توضیحاتی بدهم: …»

مهدی اخوان لنگردی در این اثر، روایت خود را از ساعت 9 و 30 دقیقه چهارشنبه (29 ماه می 1991)‌ آغاز کرده است و به بیان خاطرات یک هفته‌ای خود با شاملو می‌پردازد. اخوان لنگرودی در این یک هفته به گفت‌وگو با شاملو نیز پرداخته و درباره موضوعات مختلفی از او سوال کرده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «وقتی پایین آمدم دیدم در اتاق پذیرایی روی کاناپه دراز کشیده چیزی مطالعه می‌کند. در گفتم: منادی عشق در خانه‌ی من؟

انگار حرف مرا در صورتم خواند. گفت: کنار من لب همین کاناپه بنشین، می‌خواهم جوابت را با ترجمه‌ی شعری از الو‌ار بدهم. گفتم: جواب مرا؟ من که چیزی نگفتم. گفت: چرا چرا… میان همه‌ی موجودات عالم فقط یک انسان است که می‌تواند بخندد. البته خنده ممکن است هزار جور معنی ضد و نقیض داشته باشد، اما فقط لبخند است که می تواند حتا صادقانه‌تر از شعر پیام جان را منتقل کند. با وجود این زلال‌ترین لبخند، لبخند اولین دیدار صبحگاهی آدم‌ها است. باور کن: هیچ سوگندی متقاعدکننده‌تر از این لبخند نیست. (چشم‌هایش را بست و خواند): «ما دو، دستادست/ همه جا خود را در خانه‌ی خویش می‌انگاریم/ زیر درخت مهربان زیر آسمان سیاه/ زیر تمامی بام‌ها کنار آتش/ در کوچه‌ی تهی در زل آفتاب/ در چشمان مبهم جمعیت/ کنار فرزانگان و دیوانگان/ میان کودک و کلان‌سالان/ عشق را نکته‌ی پوشیده‌یی نیست/ ما آشکاری مطلقیم/ عاشقان خود را در خانه‌ی ما می‌انگارند.»

در بخش دیگری از این کتاب شاملو درباره مهدی اخوان ثالث می‌گوید: «اخوان «شعر»‌ را از نیما نیاموخت، بلکه عروض نیمایی را گرفت و زبان دری را در قالب آن ریخت. فرقش با نیما این بود که آثار بسیار موفق نیما که به خلاف نظر تو خیلی هم زیاد است، در عین التزام به عروض خود، حاصل جست‌وجوی «شعر ناب»‌ هم هست در حالی که اخوان با تسلط به نقاط قوت سبک خراسانی موفق شد با عروض نیمایی در مکتب آن سامان تحولی پدید آورد.»

شاملو همچنین در این اثر درباره فروغ می‌گوید: «او چند امتیاز مختلف دارد. یکی اینکه به خلاف اخوان که سنت‌گراتر از نیما از آب درآمد فروغ شعری امروزی‌تر، با وزنی راحت‌تر از او و نیما – که استاد مسلم همه‌ی ما است- ارائه داد آن هم در مضامینی چنان زنانه که صمیمیتش باور کردنی است.»

مهدی اخوان لنگرودی در این کتاب از شاملو درباره عشق سوال می‌کند و می‌گوید: «‌آقای شاملو… می‌خواهم ازتان خواهش کنم برای‌مان از عشق حرف بزنید. یعنی از چیزی صحبت کنید که زندگی روحی و جسمی و فکری خودتان را مدیون آن هستید. مردم این کلمه را به کار می‌برند اما غالباً برداشت روشنی از آن ندارند. عشق را به انواع و اقسام تقسیم می‌کنند: عشق جسمی، عشق روحی، عشق افلاطونی و انواع بسیار دیگر. اما وقتی از شما می‌خوانند برداشت‌های‌شان بی‌رحمانه به صورت علامت سوآلی درمی‌آید.» و شاملو جواب مهدی اخوان لنگرودی را به این شکل می‌دهد: « ــ به‌ات حق می‌دهم. سابق می‌گفتند: «‌عشق آمدنی بود نه آموختنی.» باید در این عقیده تجدید نظر کرد. در مورد اول (که عشق «آمدنی» است) مطلقاً شک نباید کرد. پس نخست عشق باید «بیاید» و حضورش را اعلام کند. اما مشکل کار در مرحله‌ی بعدی است. چون ما به دلایل مختلف نمی‌دانیم عشق چیست و باید آن را بیاموزیم. عشق نیاموخته به نگهداری پرنده‌یی می‌ماند که اگر ندانی از چه چیز تغذیه می‌کند و چگونه باید ازش مراقبت کرد نه فقط هرگز برایت نخواهد خواند بلکه یا در کوتاه‌ترین مدتی خواهد مرد یابه صورت کرکس زشتی جگرت را پاره‌پاره خواهد خورد… پس پیش از هر چیز باید از عشق تعریفی در دست داشت و به خصوص سخت مراقب باید بود که تعریف طرفین حادثه کاملاً با هم انطباق داشته باشد. بی هیچ درز و شکافی، بی هیچ سوء تفاهمی، بی هیچ سهل‌انگاری آسان‌گیرانه‌یی وگرنه ابتذال و فاجعه از همان لحظه‌ی نخست پشت در است… عشق شادی‌بخش و آزادکننده است و جرأت‌دهنده…»

Scroll To Top
Close
Close
Shop
0 Wishlist
0 Cart
Close

My Cart

Shopping cart is empty!

Continue Shopping

Send this to a friend