تراژدی های ناتمام در قاب قدرت
تراژدی های ناتمام در قاب قدرت` تازه ترین کتاب بهروز شیدا توسط نشر باران منتشر شده است. این کتاب شامل ۱۰ جستار است.
در `نقش دویی در چشم خیال` بهروز شیدا شعر کلاسیک فارسی و نقاشی کلاسیک ایرانی را مقایسه می کند؛ تفاوت ها و تشابه های دو شاخهی هنر در ایران را.
در` آواز خط و خواب دیگری` رمان بدون شرح- شرح حال نسل خاکستری، اثر مهدی استعدادی شاد مورد بررسی قرار می گیرد. در این جستار چنین می خوانیم: بدون شرح – شرح حال نسل خاکستری سرگذشت نسلی است که هم زخم خوشباوریی گذشته را بر شانه دارد و هم سنگینیی سرگردانیی اکنون را. نسلی که میخواست قهرمان هستیی خویش باشد؛ قهرماناناش را گم کرد. میخواست جهانی دیگر بسازد؛ جهان را ویرانه یافت. میخواست عشق را معنا کند؛ از وحشتِ مرگِ عشق درهم شکست. نسلی که آرمان برگزید، آرمان از دست داد، تازیانه خورد، بهخاک افتاد، معصومیت آفرید، معصومیت شکست. نسلی که تنها ماند، تنهایی ساخت، ستیز کرد، زخم خورد، آزادی خواست، آزادی کشت. نسلی که چنان به بیقراری دنبالِ معنای خویش دوید، که ساختار هستیاش به هزارتویی بی روزن تبدیل شد.
در جستار`در سایهی گناه همهگانی` بهروز شیدا نگاهی دارد به جهان رمان های سوء قصد به ذات همایونی محمدرضا جولایی و تالار آینهی امیر حسن چهل تن.
در `زیر آسمان سرگردانی` بهروز شیدا نگاهی دارد به انسان در ادبیات سوئد در سالهای پایانی قرن نوزدهم و سال های آغازین قرن بیستم.
در `یک حادثه از دو سکو` بهرو. شیدا تعمقی میکند بر دو نوع شاهنامهخوانی.
`برگریزانِ باغِ چشمِ برادر` نگاهی ست به پایان یک عمر اثر داریوش کارگر: `پایان یک عمرداریوش کارگر تصویر جوانیی از دست رفته است؛ تصویر آرمانها و ستیزها؛ عشقها و کودکیها؛ تصویر هستیی آرمانی در ”شب” بلند ”میهن”؛ تصویر خونینی که در ساختارها و متنها جاری است.`
در `گشتی کوتاه با او` بهروز شیدا، شعر مهدی اخوان ثالث را در متن تاریخ مورد بررسی قرار می دهد. از کودتای 28 مرداد 32 تا سال های 41-49 که: اکنون تناقضهای او تناقضهای خسته مردی است که گاه سر در گریبان دارد و گاه میاندیشد همدلی با رهروان را باید شعری سرود؛ سرگردانی که گاه فالی میگیرد: ”ز قانون عرب درمان مجو، دریاب اشاراتم\نجات قوم خود را من شعاری دیگر دارم\…\بهین آزادگر مزدشت، میوهی مزدک و زردشت\که عالم را ز پیغامش رهای دیگری دارم”. او نوید میدهد که از تنهایی و اندوه دل خواهد کند اگر یاران شهری در خور بیارایند: ”دلم خواهد که دیگر چون شما و با شما باشم\ …\ و تا حماسه ی سیاهکل که تاثیری مستقیم بر شعر بسیاری از شاعران گذاشت.` زمانهی شوقزده و حماسهساز اما در شعر مهدی اخوان ثالث پژواکی نیافت. او خستهتر از آن بود که صدایی دلمشغولاش کند؛ کوچهگردی بود که در خویش سفر میکرد: ”سحرگاهان که خاک از ماه و از مِه\نم نِزم و دَمِ مهتاب میخورد\دلم گهوارة غمهای عالم\از مشرق تا به مغرب تاب میخورد”.`
در `تراژدیهای ناتمام در قاب قدرت` بهروز شیدانگاهی دار به هزار خانهی خواب و اختناق و خاکستر و خاک اثر عتیق رحیمی
در مقاله `اخلاقالاشراف` بهروز شیدا نگاهی دارد به حضور پاک خونی و مالکیت و مذهب در پنج رمان پاورقیگونهی پس از انقلاب.
در جستار پایانی کتاب `پایانِ سخن شنو که ما را چه رسید` بهروز شیدا نگاهی می کند به جهان قصههای صادق چوبک
از بهروز شیدا تاکنون یازده کتاب منتشر شده است.
کتاب هایی که نشر باران از بهروز شیدا منتشر کرده است بدین شرح است:
در سوک آبیی آبها / جستارهای ادبی
از تلخیی فراق تا تقدس تکلیف (نگاهی به جاپای عناصر فرهنگِ ایرانی بر چهارده رمان پس از انقلاب)/ یک پژوهش
گمشده در فاصلهی دو اندوه/ مجموعه مقاله
کابوس بلند تیز دندان / ویراستاریی کتاب زندان (کتاب نخست، خاطرات)
تراژدیهای ناتمام در قاب قدرت (خوانشها و پژوهشها)
…به روایت زیگموند فروید، ساختار روانی ی انسان بر مبنای نوعی جبرگرایی ی جنسی شکل می گیرد؛ بر مبنای واکنش پسر در مقابل پدر؛ بر مبنای ترس از اخته گی. غریزه ها و ترس های انسان اما، تنها در محدوده ی فردی ریشه ندارند؛ که بر مبنای تجربه ی نوع انسان نیز بنا می شوند، بر بنیان تجربه ی تسلط نخستین پدر.
به روایت زیگموند فروید، نخستین گروه انسانی بر مبنای تسلط یکی بر همه گان سامان گرفت. آن یکی پدر بود. پدر همه ی زنان را صاحب شد، همه ی لذت را در اختیار گرفت و همه ی دیگران را در دام قدرت خویش اسیر کرد. تمرکز لذت در دست پدر اما، به معنای توزیع درد میان همه ی دیگران نیز بود؛ توزیع درد میان کسانی که باید از لذت محروم می شدند تا با کار خویش تمدن را بسازند. در این میان فرزندان مذکر سرنوشت دردناکی پیدا کردند؛ آن ها اگر حسادت پدر را بر می انگیختند یا اخته می شدند و یا از قبیله رانده. در اجتماع آغازین، حاکم همیشه خشمگین پدر بود؛ آفریننده ی نفرت و امنیت؛ آفریننده ی نظم و قدرت.
نظم پدر ساخته پس از مرگ پدر نیز به حیات خود ادامه داد. برادران بر علیه پدر شوریدند و او را کشتند؛ اما وسوسه ی جانشینی ی پدر رهایشان نکرد. آن ها بر سر جانشینی پدر با یک دیگر جنگیدند و سرانجام بی رحم ترین آن ها تبدیل به پدری دیگر شد؛ نماد تکرار قدرت؛ روایت فروید افسانه ای نمادین است؛ نماد تکرار غم انگیز قدرت، تکرار غم انگیز حذف و ترس در سایه ی قانون پدر. قدرت اما، تنها سایه ی حذف و ترس نمی گسترد. قدرت تنهایی می آفریند؛ بی اعتمادی. بی اعتمادی. قدرت حس حرمت آدمی به خویش را ای میان می برد. قدرت شرمساری می آفریند؛ حس ناتوانی.قدرت زبان تحقیر می آفریند. قدرت جسم و جان آدمی را آوردگاه خشونت می کند. قدرت نظم مستقر را تقدس آسمانی می بخشد. قدرت زبان به سکوت خواندن دیگری است؛ مبنای درک ابزاری از آدمی. قدرت نظم پدر ساخته است منعکس در تاریخ.
قطعه ای است از تراژدی های ناتمام در قاب قدرت، شیدا در مقدمه کتاب نوشته است:
این کتاب نیز جز به آرزوی یافت چشم هایی که به هستی ی دیگری به مهر بنگرند، گشوده نیست.
امید که شیدا، این چشمَ نگران آلام انسان زمانه ی ما، چشم هایی را که جستجو می کند، بیابد.
در تاریخ افغانستان شورشهای تراژدی ساز معنای خویش را و گذاشته اند و بدل
به نبرد قدرت شده اند تاریخ افغانستان را نیز ما چنین می خوانیم : تراژدی های ناتمام در قاب قدرت