تقصیر من نبود
برای همه آنهایی که بی تقصیرند: تقدیم به چشم هایی که در راه ماندند و دل هایی که آنها را راندند، تقدیم به اشک هایی که غرورشان شکست و عهدهایی که کسی آنها را نبست.
زندگی شیبی ست، عشق سیبی ست و وای بر حال آن که در عشق پای بند نظم و ترتیبی ست؛ و اما تو، قرار نبود آن وقت های تو جایشان را با این وقت های من عوض کنند. قرار نبود عشق هم مثل گیلاس، بوسه، عیدی و تعطیلات تابستان اولش قشنگ باشد. قرار نبود کسی به هوای نشکستن دل دیگری بماند. قرار بود هر کس به هوای نشکستن دل خودش بماند. قرار نبود هر چه قرار نیست باشد. قرار تنها بر بی قراری بود و بس. گمان نمی کنم گناه من سنگین تر از نگاه تو باشد، اما یقین دارم که کودک دلت کمتر از پیش بهانه لالایی های شعر گونه ام را می گیرد، مهم نیست فقط یک چیز یاد همه بماند. اگر اتفاقی که نباید بیفتد افتاد، تنها برایت می نویسم، خودت خواستی تقصیر من نبود. زیر سایه امن ترین سایه بان هستی دلواپس دلواپسی های یکدیگر باشیم.
اشعری چون: با احترام، مرور، زیر فواره اسمت، بگذر از من، اعتراف، هم قصه، هم لالایی، عکس تو، قصه آشنائی، دروغ می گن، حرف شب عید، همه جا واست نوشتم، دروغ می گن و…