.صادق هدایت و هراس از مرگ <> Sadegh Hedayat and Fear of Death

14.00

Close
Price Summary
  • 14.00
  • 14.00
  • 14.00
In Stock
Highlights:

بوف کور، تاریخ فرهنگی و اسطوره کشی

Book number: 6211 Book Author: Hedayat, Sadegh, Sanati, Mohammad (صنعتی، محمد, هدایت، صادق )ISBN: 964-305-565-5 Categories: , Tags: , , , , ,
Additional Information
Book Author Hedayat, Sadegh, Sanati, Mohammad
Publisher Markaz Publishing
Published place Tehran
Published date 1380
Edition First Edition
Cover type paperback
Pages 430
Weight 515
Dimensions 21.4 × 14.3 × 2 cm
Language persian
Agegroup Adults
نویسنده/مولف صنعتی، محمد, هدایت، صادق
نام ناشر مرکز
تاریخ انتشار 1380
محل انتشار Tehran
گروه سنی بزرگسالان
تعداد صفحات 430
زبان فارسی
شابک 964-305-565-5
Description

صادق هدایت و هراس از مرگ

دکتر محمد صنعتی در این که مرگ و خودکشی همواره ضمیمه‌ی پرونده‌ی بزهکارانه‌ی صادق هدایت بوده تردیدی نیست و در این هم نباید تردید کرد که در نیم قرن گذشته مصلحین اخلاقی – در خانواده و جامعه – به هر جوانی هشدار داده‌اند تا مبادا به نوشتار هدایت به خاطر مرگ‌اندیشی و خودکشی نزدیک شود. و گرچه این هشدارها اغلب عبث بوده است. زیرا همه‌ی ما نیز شاید آن اندرزها را شنیده‌ایم و از قضا بیشتر ما کتاب‌خوانی جدی را با هدایت شروع کردیم و با این‌که ممکن بود قصه‌هایی مثل بوف کور و سه قطره خون را درست نفهمیم، ولی چیزی در آن‌ها بود که ما را به سوی خود می‌کشید و از این رو بسیاری از ما نوشته‌های هدایت و تاریک‌ترین و مالیخولیایی‌ترین آن‌ها را که بوف کور است، بارها خوانده‌ایم و اغلب با این فکر که انگار مرگ اندیشی هدایت در فرهنگ ما یک ضد ارزش و حرکتی خلاف جریان آب بوده است! با این که ظاهرا` هشدارها را نشنیده می‌گرفتیم، ولی پنهانی فاصله‌ی خود را نیز با مرگ اندیشی هدایت حفظ می‌کردیم تا مبادا میل خودکشی به ما سرایت کند! گویی صدای مرگ مرگ فقط به گوش هدایت و راوی بوف کور و زنده بگور و سامپینگه می‌رسیده و نه به گوش ما که از بچگی در `فرهنگ مرگ` بزرگ شده بودیم و مرگ در دو قدمی ما بود یا بالای سرمان پرپر می‌زد و ما نمی‌باید یک لحظه از فکر مرگ غافل می‌شدیم و آن دو وجب خاکی را که قرار بود در آن دفن شویم از جلوی چشم‌مان دور کنیم! انگار که جامعه‌ی ما از آغاز تا نوشتار هدایت، همه‌ی تاکیدش بر زندگی بوده و هر کودکی را از آن‌گاه که در خشت می‌افتاده تا آن‌گاه که سر به خشت لحد می‌گذارد، برای زندگی و با شور و شوق زندگی پرورش می‌داده‌اند! و این تنها هدایت و استثناهای نابهنجار بی‌مانند او بوده‌اند که هنجار زندگی خواهی را در این سرزمین مخدوش کرده‌اند. انگار تمامی یا وجه غالب ادبیات و عرفان ما در گستره‌ی تاریخ ایران زمین بر مرگ به مثابه آزادی و رستگاری متمرکز نبوده است، و انگار که اسطوره‌ی همه‌ی دوران‌ها جمشید جم، آن نخستین شهریار و دارنده‌ی جام جهان‌نما و دوردارنده‌ی مرگ را «سرور و شاه مردگان»‌ نخوانده‌اند. تاملی بر این نکته بصیرت‌بخش است که چگونه جم که بی‌مرگی برای مردمان خواست، شاه مردگان شد؟! و این آغاز تاریخ اسطوره‌ای ماست؛ پس عجیب نیست اسطوره‌ای که در این فرهنگ، در ظلمات به دنبال آب حیات می‌رود، اسکندر باشد. چه همان اسکندر مقدونی چه غیر آن؛ به هر حال نامی بیگانه از فرهنگ هلنی است. فرهنگی که شاید پیشرو در شور و شوق زندگی بود و پیشرو در رویارویی با واقعیت‌های زمینی و پیشرو در اسطوره‌زدائی آن گونه که افلاطون روایت می‌کند و شوپنهاور مهد شکوفایی «انکار خواست زندگی» را شرق می‌شناسد. هدف این بررسی، نه تنها یک تحلیل روانکاوانه، بلکه ساخت شکنی یک شاهکار ادبی با دیدی روان تحلیلگرانه است. به این قصد، بوف کور یک بار دیگر، با نگاهی متفاوت خوانده می شود، نگاهی که به تاریخ فرهنگی ما، آن گونه که هدایت آن را زیسته و در آثارش نقش بسته، و به اسطوره کشی های هدایت توجه دارد، به این که او، با آن پیوند و آشنایی درونی عمیقی که با فرهنگ و اسطوره های سرزمینش داشت، چرا گزلیک اسطوره کشی به دست می گیرد و به جان همه ی اسطوره های وازده و از کار افتاده می افتد. تا سرانجام روشن شود کتابی که بیش از نیم قرن به عنوان مشوق خودکشی و مرگ خواهی شناخته شده و شعار مرگ، مرگ در سراسر آن شنیده می شود و خودکشی نویسنده ی آن نیز گواه همه ی این ها شده، در واقع منادی هراس از مرگ، آرزوی جاودانگی و خواست زندگی است.

Sadegh Hedayat and Fear of Death

Scroll To Top
Close
Close
Shop
0 Wishlist
0 Cart
Close

My Cart

Shopping cart is empty!

Continue Shopping

Send this to a friend