کمی بهار
رمان «کمی بهار» از دوره کشف حجاب در ایران آغاز میشود و با تحولات انقلاب 57 پایان می پذیرد. این رمان به زندگی چند نسل از زنان ایرانی در یک فامیل بزرگ می پردازد. از این مدخل، علاوه بر توصیف یک مقطعِ سرنوشت ساز تاریخ معاصر ایران، به تحولات تاریخی این دوره و شکل گیری جریان فکری چپ و بعد دوران مصدق نیز می پردازد: خلیل ملکی، کیانوری، بزرگ علوی و … ازجمله شخصیت های تاریخی هستند که در رمان کمی بهار حضور داستانی دارند.
رمان کمی بهار در 544 صفحه و 24 فصل در قطع وزیری تدوین و منتشر شده است.
کتاب اینگونه آغاز می شود: «به فروغ گفته بودند كه خالخانم و فخرى شايد روز بعد وارد شوند. فروغ مىدانست كه آنها با ياور نبيلى و دختر خاله عترت خواهند آمد.
شب شده بود و خوابشنمى برد. زير نور چراغ گردسوز نشسته بود و به حرفهاى مادرش گوش مىداد. به گفتهی مادر، فخرى سه روز مانده به عيد به دنيا آمده بود. اين درست همان زمانى بود كه مادر او را باردار بود. شكمش بزرگ شده بود و رفته بود تا از خواهرش خداحافظى كند و به رودبار برود. پدرش رئيس ادارهی پست و تلگراف رودبار شده بود. پرسيد كجا به دنيا آمده و مادرش گفت در رودبار، ميانهی چله تابستان. بعدها در شناسنامهاش خواند كه در ماه امرداد به دنيا آمده بوده است. نوشته بودند ١٦ اسد. در سال ١٣٠٤ خورشیدی.
در پنج سالگى فخرى را در تهران ديده بود. از رودبار آمده بودند و به خانهی خاله لقا وارد شدند. تنها يك ماه در تهران ماندند و بعد به اردكان آمدند. سه سال بود آنجا بودند. فخرى شش ساله به او گفته بود وقتى بزرگ شود زن رضاشاه خواهد شد. اين را به ياد داشت. چيز ديگرى از فخرى به يادش نمانده بود.»