حرمسرای قذافی
دنیا دیکتاتورهای زیادی را به خود دیده است. آدمهایی که به خودشان اجازه دادهاند برای جان و مال انسانها تصمیم بگیرند. آدمهایی که زیر سایهی قدرتشان آرزوهای زیادی لگدمال شده است. وقتی میخواهیم دهشتناک ترین رهبران تاریخ را نام ببریم آدمهایی مثل «استالین»، «لنین»، «هیتلر» و «مائو» به ذهنمان میآیند. اما سالهایی نه چندان دور دیکتاتوری در لیبی حکومت میکرد که زوایای پنهان شخصیتش، ماجرای هولناکی را به تصویر میکشد. اتفاقی که رخ دادنش در قرن بیست و یک به سختی در ذهن میگنجد.
معمر قذافی 42 سال بر لیبی حکومت کرد و در این دوران جنایات وحشتناکی مرتکب شد. اما نکتهای هولناک دربارهی دیکتاتور لیبی وجود دارد که در تصاویر تلویزیونی که از سقوطش پخش شد پنهان ماند. حرمسرای قذافی روایت غمباری است که پرده از هیولای درون قائد اعظم برمیدارد.
درباره کتاب حرمسرای قذافی
حرمسرای قذافی کتاب متفاوتی است. داستان نیست، روایت مستندی است که میتواند مو بر تن هرخوانندهای سیخ کند. آنیک کوژان خبرنگار فرانسوی این کتاب را سال 2013 منتشر کرد. مترجم کتاب خانم کوژان بیژن اشتری است.
شخصیت اول این کتاب دختری لیبیایی به نام ثریاست. دختری که از مدرسه ربوده شد و زندگی و آرزوهایش در نوجوانی زیر چکمههای دیکتاتور لیبی از بین رفت . دختران بسیاری در لیبی سرنوشتنی همچون ثريا داشتهاند. بسیاری از آنها از ترس بیآبرو شدن هرگز از رنجشان سخن نگفتند، اما ثریا این قانون نانوشته را زیر پا گذاشت، او شجاعترین این دختران است.
افشای راز قذافی کار آسانی نبود. بسیاری از مردم لیبی حتی پس از سرنگونی دیکتاتور پلیدشان دلشان نمیخواهد از این راز حرف بزنند. دختران محافظ قذافی که همواره در عکس ها اطراف او دیده میشدند و سوژهی بسیاری از عکاسان سراسر دنیا بودند همواره چهرهی مردی حامی حقوق زنان به به حاکم مسلمان لیبی میبخشیدند. اما کسی نمیدانست پشت دیوارهای «باب العزیزیه» چه خبر است. «باب العزیزیه» محل دفن آرزوی دختران لیبیایی زیادی شد جایی که در قرن 21 خشونت، تجاوز و آزار جنسی به شکلی جنون آمیز جریان داشت.
داستان حرمسرای قذافی چگونه تبدیل به کتاب شد؟
آنیک کوژان خبرنگار فرانسوی که سال 2011 برای بررسی نقش زنان در انقلاب لیبی به «طرابلس» رفته بود، در پایان سفرش با ثریا آشنا شد و داستان او را شنید. او پس از بازگشت به پاریس داستان ثریا را بدون اشاره به هویت او در قالب مقالهای در«لوموند» منتشر کرد. این مقاله سر و صدای زیادی به پا کرد. خبرنگارهای زیادی دنبال ثریا گشتند و مقاله به زبانهای مختلف ترجمه شد. بعد از آن داستانهای زیادی به دست آنیک کوجین رسید که صحت ادعای ثریا را ثابت میکرد. او کم کم متوجه شد با یک جنایت سازمان یافته روبهرو است، جنایتی که در تمام ارکان حکومت قذافی رسوخ کرده بود. آنیک کوژان به لیبی برگشت تا تحقیقاتش را کامل کند، به گفته خودش در این راه با تهدیدهای زیادی مواجه شد. اما در نهایت کتاب حرمسرای قذافی در دوبخش منتشر شد.
بخش اول کتاب، داستان ثریاست که با جزئیات به سرنوشتی که قائد اعظم و جامعهی لیبی برای این دخترک بسیار زیبا رقم زدند، میپردازد. بخش دوم تحقیقات آنیک کوژان است. او در این بخش تلاشش برای یافتن ردپای این جنایات را روایت میکند. از درد و رنج زنان دیگری میگوید که بعد از افشاگری ثریا حاضر شدند ترس بیآبرو شدن را فراموش کنند و از آزارها و سو استفادههای جنسی که بر سرشان امد، بگویند. کوژان در این بخش تقصیر و مسئولیت دستاندرکاران این فساد در حکومت سرهنگ قذافی را بررسی کرده است.
خرید اینترنتی کتاب صوتی حرمسرای قذافی ترجمه بیژن اشتری در این صفحه ممکن است.
نقد کتاب حرمسرای قذافی
کتاب حرمسرای قذافی پس از انتشار سر و صدای زیادی به پا کرد و مخالفان و موافقان بسیاری داشت. «بیژن اشتری» مترجم این کتاب در بخشی از مقدمهی این کتاب بیان میکند:«حرمسرای قذافی زندگینامه قذافی نیست و خواننده نباید به این کتاب همچوم زندگینامه سیاسی قذافی نگاه کند. این کتاب، در واقع فقط به یک وجه هولناک از زندگی قذافی میپردازد؛ وجهی که عملا تبدیل به جزیی از ساختار حکومتی رژیم قذافی شده بود.» او ادامه میدهد:« قذافیای که در این کتاب به تصویر کشیده شده به قدری هول انگیز است که شاید باورش برای خوانندگان مشل باشد. اما کتاب به قدری مستند و خوب پژوهش شده است که جای هیچ تردیدی باقی نمیگذارد.» اما تعدادی از منتقدان چنین نظری ندارند.
برای مثال «محمدرضا کایینی»، تاریخ پژوه ایرانی، در نقدی که برای این کتاب نوشته کتاب را بسیاری غلو شده و جانبدارانه میداند. در بخشی از نقد او که در سایت «هفت راه» منتشر شده آمده است:« نظامی با خصال و نیز دشمنان حاکمیت قذافی، قطعا با روابط جنسی او وگروکشی های مربوطه سرپا نمی ماند واز همین سربند، این کسبهی داستان نگار، باید به سوی یافتن دلایلی دیگر دلالت شوند. اساسا براین باورم که ماجرای سقوط قذافی، با سایر سقوطها در جهان عرب در دهه اخیر، تفاوتهای بنیادین دارد. موضوعی که به ظاهر هنوز کسی جسارت واکاوی آن را نیافته است.»
بعضی منتقدان نیز ضعف این کتاب را نپرداختن به زندگی خود معمر قذافی و شخصیت او و همینطور شخصیت «مبروکه» زنی که گردانندهی حرم قائد اعظم و از پرستندگان اوست، میدانند. همچنین بسیاری از منتقدان معتقدند تصویری که خانم کوژان از نیروهای ناتو به عنوان ناجیان لیبی رسم کرده است، تصویر درستی نیست و او با نگاهی پاریسی و خود بزرگبینانه غرب و لیبی را مقایسه کرده است.
درباره معمر قذافي؛ شخصیت اصلی کتاب حرمسرای قذافی
سرهنگ معمر محمد قذافی سال 1942 در شهر «سرت »به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی او در میان قبیله اش قذافذه و سپس در «مصراته» گذشت. معمر قذافی سال 1961 به دانشکدهی افسری در «بنغازی» رفت و پس از 5 سال به عنوان مستشار نظامی از آنجا فارغ التحصیل شد.
معمر قذافی در این سالها تحت تاثیر انقلاب 1952 مصر و «جمال عبدالناصر» بود. او پس از فارغ التحصلی از دانشکدهی افسرس به اروپا رفت و چند سالی هم در مدارس نظامی اروپا تعلیم دید. قذافی سال 1969 به همراه گروهی از افسران که به آنها افسران آزاد گفته میشد در لیبی کودتا کرد و «محمد ادریس سنوسی» آخرین پادشاه ليبي را برکنار کرد و از آن زمان تا سال 2011 خودش بر لیبی حکومت کرد. این یکی از طولانیترین دوران زمامداری در تاریخ است.
شیوهی حکومتداری معمر قذافی ترکیبی از سوسیالیسم و اسلام بود. او در کتابی به نام «کتاب سبز» تمام دیدگاههای خود را در زمینهی حکومتداری آورده است. این کتاب در سالهای حکومت قذافی مانند کتاب مقدس در لیبی بود.
معمر قذافی سال 2011 در جریان انقلاب لیبی برکنار شد. نیروهای انقلابی او را در «سرت» شهر محل تولدش، درحالیکه در فاضلاب پنهان شده بود دستگیر کردند. او در جریان انتقال به «مصراته»کشته شد. علت دقیق مرگ قذافی مشخص نیست اما این پایان کار دیکتاتور لیبی بود.
آنیک کوژان؛ خبرنگار جنگ
آنیک کوژان خبرنگار فرانسوی متولد 1957 است. او از سال 1981 در روزنامه لوموند، از مشهورترین روزنامههای فرانسوی فعالیت میکند. او با افراد معروف بسیاری از جمله «پرنسس دایانا» مصاحبه کرده است و مقالات مورد توجه زیادی دارد که به زبانهای مختلفی ترجمه شده اند. خانم کوژان سال 1996 برندهی جایزهی «آلبرت لوندرز» ارزشمندترین جایزهی روزنامه نگاری فرانسه شده است.
رمان حرمسرای قذافی آنیک کوژین را به شهرت رساند. او برای این کتاب برندهی جوایزی هم شده است که مهمترین آنها « جایزهی بزرگ باشگاه بین المللی مطبوعات» است. خانم کوژان همچنان به عنون خبرنگار جنگ فعالیت میکند و گزارشهایی هم دربارهی جنگ اخیر سوریه نوشته است.
در بخشی از کتاب حرمسرای قذافی میخوانیم
… من در شانزدهم فوریه، شاید تحت تاثیر انقلاب در حال شکوفایی لیبی، خانه را ترک کردم. این انقلاب شخصی کوچکم بود. آیا با این کارم باعث میشدم اعضای خانوادهام به من همچون زنی هرزه نگاه کنند؟ به خودم گفتم، باشد بگذار این طوری نگاهم کنند. حالا میتوانستند راحت هرچه که دلشان بخواهد دربارهام بگویند. میخواستم با حشام نامزد غیر رسمیام ازدواج کنم. درست است که من هنوز همسرش نشده بودم و رابطهام با او خلاف موجود در لیبی بود، اما من کسی بودم که همه حقوق قانونیاش به بیرحمانهترین شکل ممکن توسط کسی نقض شده بود که خودش نماد و تجسم قانون در لیبی بود: معمر قذافی. به خودم میگفتم چرا من باید قانون را محترم بشمرم در حالیکه قانون هرگز مرا محترم نشمرده بود؟ آیا اصلا آنها جرئت داشتند مرا به خاطر تمایلم برای زندگی با مردی که دوستش میداشتم محکوم کنند در حالی که مرد قدرت لیبی برای سالیان سال مرا به بند کشیده و مورد تعرض قرار داده بود؟
من و حشام صیغه ازدواج خواندیم و به خانه ییلاقی کوچکی که او برای خودش در حومه طرابلس ساخته بود رفتیم. او برای یک ماهیگیر کار میکرد و برای صید هشتپا به ته دریا میرفت. منتظرش میماندم و برایش غذا درست میکردم. هیچ چیز دیگری نمیخواستم. دوست داشتم در تظاهرات عظیم هفدهم فوریه در طرابلس شرکت کنم، اما امکانش فراهم نشد، چون فاصلهام با شهر خیلی زیاد بود. بنابراین پای تلویزیون نشستم و از شبکه الجزیره تصاویر زنده شورشهای مردمی علیه قذافی را دیدم.
دستخوش هیجان شدیدی شده بودم! وای چه جنبشی! چه انقلابی! چه شور و حالی! لیبیاییها داشتند شورش میکردند، لیبی بیدار شده بود. عاقبت همه شماره تلفنهایی را که از باب العزیزیه داشتم از گوشی موبایم پاک کردم. آنها از حالا به بعد کارهایی ضروریتر از یافتنم داشتند.
(برگرفته از سایت فیدیبو)
Soraya was just fifteen, a schoolgirl in the coastal town of Sirte, when she was given the honor of presenting a bouquet of flowers to Colonel Gaddafi, “the Guide,” on a visit he was making to her school the following week. This one meeting—a presentation of flowers, a pat on the head from Gaddafi—changed Soraya’s life forever. Soon afterwards, she was summoned to Bab al-Azizia, Gaddafi’s palatial compound near Tripoli, where she joined a number of young women who were violently abused, raped and degraded by Gaddafi. Heartwrenchingly tragic but ultimately redemptive, Soraya’s story is the first one of many that are just now beginning to be heard. But sex and rape remain the highest taboo in Libya, and women like Soraya (whose identity is protected by a pseudonym here) risk being disowned or even killed by their dishonored family members.
In Gaddafi’s Harem, an instant bestseller on publication in France, where it has already sold more than 100,000 copies in hardcover, Le Monde special correspondent Annick Cojean gives a voice to Soraya’s story, and supplements her investigation into Gaddafi’s abuses of power through interviews with people who knew Soraya, as well as with other women who were abused by Gaddafi, and those who were involved with his regime, including a driver who ferried women to the compound, and Gaddafi’s former Chief of Security. Gaddafi’s Harem is an astonishing portrait of the essence of dictatorship: how power gone unchecked can wreak havoc on the most intensely personal level, as well as a document of great significance to the new Libya.