آغاز اسلام – از اوگاریت به سامره
به خلافِ اسلامشناسیِ سنتی که همهی بررسیها و تحلیلهای خود را با اتکا به وقایعنگاری اسلامی انجام میدهد، این کتاب به گونهای موشکافانه و ریزبینانه با کمک مدارک واقعی و ملموس یعنی سکهها، سنگنبشتهها و منابع معاصر بر آغاز اسلام پرتوافکنی میکند. در روند این بازسازی تاریخی، نویسنده نشان میدهد که تاریخ اسلام به خلاف گزارشات وقایعنگاران اسلامی با پیامبری به نام محمد آغاز نشده است، زیرا او هیچگاه موجودیت تاریخی نداشته است.
تاریخ شکلگیری اسلام یکی از پیچیدهترین کلافهای تاریخی در منطقهی خاور نزدیک و میانه بوده و هست. مسیحیت شرق بیش از چهار سده در ایرانِ ساسانی تثبیت شده بود. عربهای سُریانی که اکثرن عربهای به اجبار کوچ داده شده بودند، نمایندگان این جریان مسیحیت بودند، آنها بیش از چهار سده در قلمرو ایرانِ ساسانی با ایرانیان در همزیستی به سر میبردند. همین عربها- که بعضی از مورخان به آنها عربهای ساسانی میگویند- توانستند به همراهِ همکیشان ایرانی خود طی دو شکستِ بزرگ ایران از بیزانس در سالهای 622 میلادی در ارمنستان و 627 میلادی در نینوا جانشین پادشاهان ساسانی بشوند و تاریخ ایرانِ پساساسانی را رقم بزنند. در این بازیِ «سرنوشت»، عربهای مکه و مدینه و تمامی جنگهای افسانهای مانند قادسیه و نهاوند در تاریخ ایران هیچ نقشی ایفا نکردند. نویسنده برای نخستین بار با مدارک انبوهی نشان میدهد که تاریخ طبری در حقیقت فقط «تاریخ رستگاری» یا عمومیتر گفته شود «قصاریخ» (قصه + تاریخ) است. در این کتاب همچنین نشان داده میشود که در پس مفاهیمی مانند محمد، امیرالمؤمنین، خلیفه، معاویه، عبدالمللک مروان، علی، حسن، حسین، موعودگرایی، مهدیگرایی و … چه عناصر دینی مسیحی، استورهای و عناصر فرهنگی ایرانی و میانرودانی نهفته است.
روشِ تحلیلیِ نویسنده
شیوهی تحلیلییی که فلکر پپ در بررسی تاریخِ آغازین اسلام به کار برده منطبق است با آن شیوهی انتقادی- تاریخییی که در سدهی نوزدهم و اوایل سدهی بیستم در اروپا معمول بوده است و هستهی اصلی روشنگری را تشکیل میداده است.
نویسنده از «تداوم تاریخی» حرکت میکند. او با وسواس ویژهای نشان میدهد که تاریخ انسانها، در هر محیط جغرافیایی، بر اصل تداوم تاریخی صورت میگیرد. این تداوم تاریخی به گونهای زنجیرهوار، متأثر از عوامل و عناصر بومی و غیربومی، به شکل ظریف، گاه مرئی و گاه غیرمرئی، از گذشته به عاریه گرفته میشود و وارد حال و آینده میشود. تاریخِ انسانها نه بر اصل «گسستها» [یعنی «انقلابات» و شخصیتهای تاریخی] که بر پایهی «اصلِ تداوم» شکل میگیرد.
فرآیند شکلگیری ادیان، چه ادیان چند خدایی و چه تکخدایی، بدون شناخت از گذشتهی آنها درکناپذیر است. بدون شناخت از استورههای دینی سومری، بابلی و مزدایسنایی شناسایی دین یهود ناشدنی است. فقط با مطالعهی این پیشزمینههای تاریخی- استورهای است که میتوان به قدمتِ مفاهیمی مانند بهشت (پرادیزه ایرانی/پردیس)، توفان نوح (داستان گیلگمش)، قوانین موسا (حمورابی) و غیره در انجیل عهد قدیم پی برد.
اسلام هم از این قاعده مستثنا نیست. حدود 200 سال پس از قدرتگیری عربها، وقایعنگاران اسلامی یک تاریخ رستگاری برای آیندگان ساخته و پرداختند که برای تشخیص عناصر تاریخی از غیرتاریخی باید «صبر ایوب» داشت. ما بازتاب این شکیبایی، پیگیری و باریکبینی را در این اثر فولکر پپ میبینیم. همانگونه که پژوهشگران روشنگر سه سدهی گذشته «پیچ و مُهره»های یهودیت و مسیحیت را از هم باز کردند و تک تک اجزا را زیر ذرهبین بردهاند، پپ نیز چنین کرده است.
وداع با اسلامِ محمدی
روشنگری در اروپا اگرچه توانست تا اندازهی بسیاری نهاد دین را از نهاد حکومتی جدا سازد و در همین مسیر از مسیحیت، استورهزدایی کند ولی مسیحیت هنوز به زندگی خود ادامه میدهد. البته با این تفاوت که حالا میتواند [گاهی خواسته، گاهی ناخواسته] خود را با مدرنیته سازگار کند. همین، در مورد اسلام نیز صدق میکند. حتا اگر همین فردا بخش بزرگی از دانندگان به این نتیجه برسند که اسلامِ کنونی ربطی به پیامبری به نام محمد ندارد، اسلام به بقای خود ادامه خواهد داد. البته دیگر این اسلامِ «آلوده» شده به عقلانیت با گذشتهاش فرق خواهد کرد.
این که نام یا مفهوم «محمد» برای دو سدهی نخست «اسلام» به معنیِ «برگزیده» [به زبان اوگاریتی به معنی «برگزیده» و عربی امروز «ستایش شده»] بوده و مسیحیت شرق آن را به عنوان لقبی برای عیسا ابن مریم استفاده میکرد، با کشفِ بقایای شهر اوگاریت در سوریهی امروزی در سال 1928 میلادی مورد تأیید قرار میگیرد. همچنین باید گفت که مسیحیان ایران، به ویژه مسیحیان شهرهای گندیشاپور [جندی شاپور] و حیره خود را «عبد» [بنده] خطاب میکردند ولی به مسیح، «عبداله» (سُریانی) [عربی: عبدالله] میگفتند. فلکر پپ با موشکافی نشان میدهد که چگونه مسیحیان ایران، پس از فروپاشی ساسانیان، از این دو مفهوم به عنوان القاب مسیح استفاده میکردند. سرانجام پس از دو سده، وقایعنگاران اسلامی، و در صدر آنها طبری، از این دو مفهوم یعنی عبدالله (بندهی خدا) و محمد (برگزیده) شجرنامهای برای پیامبری عرب میسازند: محمد بن عبدالله.
از سوی دیگر نویسنده نشان میدهد که تا چه اندازهی وسیعی اسلام امروزی قوانین و مقررات فرهنگ سیاسی و دینی ساسانی [نسخهی ساسانی از دین زرتشت] را برگرفته است. به خلافِ تاریخنگاریهای تاکنونی، فروپاشی ساسانیان نه از سوی اعراب مهاجم، بل که ضربهی کاری و کارساز از سوی امپراتوری بیزانس و امپراتور مؤمن و مسیحی آن – هراکلیوس- بوده است. طی همین پژوهش، فلکر پپ نشان میدهد که منشأ واقعی سورههای الروم و کهف در کجای تاریخ ایران قرار گرفته است.
مفهوم دین
یکی از موضوعاتِ اصلی این کتاب، مفهوم و کارکرد دین است. این مفهوم، از ریشهی زبان اوستایی «دئنا» و پارسی میانه «دن» گرفته شده است. معنی آن در زبان اوستایی همان فعل امروزی «دیدن» است که البته این مفهوم در «دن» – فارسی میانه- به معنیِ «دیدن راه درست» به کار میرفته است. معرب آن چه در زبان سُریانی و عربی امروز «دین» است.
از نظر نویسندهی «از اوگاریت به سامره»، عصارهی فرهنگِ ایران ساسانی را دین تشکیل میداد. دین از نگاه ایرانیان باستان نه به معنی Religion بل که به معنی «خردمندی خدایی» درک میشد. دین در عرصهی اجتماعی – سیاسی با دو نهادِ شاه و روحانیت گره خورده بود که هر دو پاسدار نظامِ کاستی آن روزگار بودند. به همین جهت، در نسخهی ساسانی زرتشتی، میباید حداکثر تلاشِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به عمل میآمد تا مبادا به گونهای به دین خدشه وارد آید. دین از نظر زرتشتگرایی ساسانی باید ناب میبود و با هیچ چیز دیگر مخلوط نمیشد. دشمن اصلی دین، شک بود و هر آن کس که آن را با «چیزهای دیگر» میآمیخت، بدان معنی بود که او خود را در اختیار دیو دوگانهی «آز» و «ورن» (شهوت) سپرده است.
«آز» در واقع «زیادهخواهی» در زندگی روزمره و روزانه نیست، معنی آن در حقیقت «زیادهخواهی در دانستن» است؛ به سخن دیگر، «آز» یعنی «کنجکاوی» و انسان «آزمند»، همان انسان «کنجکاو» است. و همچنین «ورن» یا «شهوت» به معنی «شهوت جنسی» نیست، بل که «خواهش درونی» برای گذر کردن از مرز دین است. همین موضوع را شاهرخ مسکوب با فارسی شیوا و رشکآوری در کتاب «ارمغان مور» بازگو کرده است (186 تا 207). خلاصه این که «شک» به «خردمندی خدایی» یعنی شک به «دین» زمانی رخ میدهد که آدمی گرفتار دیو دوگانهی «آز» و «شهوت» شود.
فلکر پپ نه تنها فرآیند دگردیسی مسیحیت شرق به اسلام را شفاف میسازد بلکه نشان میدهد که چگونه درک ایرانی از «دین» وارد اسلام میشود. این یادآور پژوهشهای آرامش دوستدار است که به گونهای مفصل در اثرش «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» بازتاب یافته است. روی هم رفته شاید بتوان مسیحیت کنونی و اسلام را در چند جملهی زیر تعریف کرد: مسیحیت کنونی در غرب، دگردیسی مسیحیت نخستین است که از فیلتر فرهنگی – سیاسی امپراتوری روم گذشته و با آن تطبیق داده شد و اسلام، مسیحیت شرق است که با فرهنگِ دینی- سیاسی ایرانِ ساسانی آمیخته و هماهنگ شده است.
این کتاب در کنارِ کتاب «خوانش سُریانی – آرامی قرآن» نوشتهی کریستف لوکزنبرگ، توانسته اسلامشناسی در غرب را به بازاندیشی و طرح پرسشهای نوین وادارد. در کنار متدلوژی علمیِ حاکم بر «از اوگاریت به سامره»، خواننده با انبوهی از دادههای تاریخی رو به رو میشود که نه وقایعنگاران اسلامی یادی از آنها کردهاند و نه اسلامشناسی سنتی غربی به آنها پرداخته است. به همین جهت میتوان گفت که این کتاب، یکی از مهمترین کتابهای کلاسیک و مرجعیست که تاکنون در این سده دربارهی آغاز اسلام به نگارش در آمده است.