تاریخ فرودستان
گرایش به تاریخنگاری اجتماعی طی چند دههٔ گذشته چشمگیرتر شده است. رشد سریع این نحلهٔ تاریخنگاری گویای اهمیت یافتن نگارشِ تاریخ از منظر فرودستان است. با اینهمه تاریخ اجتماعی در ایران آنچنان که بایدوشاید جایگاه درخور خود را نیافته و تعداد آثاری که در این زمینه به نگارش درآمدهاند چندان قابلتوجه نیست. کتاب تاریخ فرودستان کوششی است برای بازنمایی گوشههایی از تاریخ معاصر ایران از منظر بهحاشیهراندهشدگان و فرودستان.
در قیاس با دیگر شاخههای تاریخنگاری، تاریخ اجتماعی پیشینه و رهروان کمتری دارد. تلاش برای تدوین تاریخ گروههای تهیدست یا فرودست جامعه و پذیرفتن عاملیت این گروهها در تاریخ، یکی از شناسههای تاریخنگاری اجتماعی است. آنچه ضرورت پرداختن به تاریخ اجتماعی را برای گروهی از تاریخنگاران مطرح کرد، تلاش برای نفی باور به انحصار بیاماواگر عاملیت تاریخ در کار خبرگان و نخبگانِ تاریخنگار بود که گاه با شولای طبقهٔ اجتماعی فرادست به روایت گذشته مینشینند و گاه در هیئت نهادهای سیاسی و یا اجتماعی.
گفتنی است که مقالات این مجموعه در طول سالها فعالیت پژوهشی نویسنده در پژوهشکدهٔ بینالمللی تاریخ اجتماعی وابسته به آکادمی سلطنتی هلند به نگارش درآمدهاند و از آغاز به صورت یک مجموعهمقالهٔ بههمپیوسته و با هدفِ قرارگرفتن در یک کتاب نوشته نشدهاند. از اینرو در برخی مقالات مطالبی وجود داشت که در مقالات دیگر نیز به آن اشاره شده بود.
خواندن کتاب تاریخ فرودستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران، منتقدان و علاقهمندان به تاریخ معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تاریخ فرودستان
«تاریخنگاری رابطهٔ ملت ـ دولت در سدهٔ بیستم تا حد زیادی محصول پروژههای به لحاظ سیاسی مناقشهبرانگیز است. نگارش تاریخ ملیِ مردمی که از موجودیتی منفعل گذر کردهاند و به مردمان بلوغیافتهای بدل شدهاند که از طریق دولتی مدرن درون مرزهای پایدار و بهرسمیتشناختهشدهٔ بینالمللی به هم پیوند خوردهاند، به نحو تعیینکنندهای متکی است بر گذشتهای بهیادآورده، ابداعشده و بهثبترسیده که سیاستهای جاری بیشازپیش و با سماجت در کار شکل دادن به آن بودهاند. جستوجوی ریشهها و پیشینهٔ تاریخی برای ساکنان سرزمینی معیّن، به قصد شناخته شدنشان همچون ملتی دارای سرزمین که ادعای پیوستگی سرزمینی دارد، نهتنها حیاتی است، بلکه اغلب آنان را به کسب استقلال ملی میکشاند.
بااینحال در جریان دولتسازی مدرن فقط سیاستهای جاری نیست که گذشته را بازسازی میکند، بلکه وظیفهٔ تاریخنگاری نیز این است که با تجدید بنای فرهنگ سیاسی، از طریق تفسیر خاطراتی گزینششده از گذشتهای معیّن، رژیم را به رسمیت بشناسد و به اقتدار آن مشروعیت ببخشد. در سیاست گذار از یک هویت سرزمینی یا دولت سرزمینی به هویتی ملی و دولت ـ ملت، پیوند زدن با گذشتهای واقعی یا خیالی، انتساب به اجدادی اصیل یا جعلی و حتی جعل اسناد امری استثنایی نیست. اینها همه در دستور کار تاریخنگاری موجه شمرده میشود تا پیوندی چشمگیر و ناگسستنی با گذشتهٔ دورانساز کشور، که میتواند شکاف میان سرچشمه و واقعیت آن را پُر کند، برقرار شود.
از اینرو، رویهٔ چنین جستوجوهایی اغلب به سردرگمی و آشفتگی بسیار زیادی میانجامد. همواره پرسشهایی از ایندست به ذهن میرسند که چه کسی در پی یافتن ریشههای چه کسی و نوشتن گذشتهٔ چه کسی است؟ خاطره متعلق به چه کسانی است و خاطراتشان چیست؟ آیا وابستگیهای طبقاتی، جنسیتی، قومی یا مذهبی در ثبت گذشتهٔ کشور واقعاً اهمیت دارند؟ اگر تاریخ، آنگونه که ای. اچ. کار میگوید، «گفتوگویی بین گذشته و حال» باشد، آنگاه فرهنگ سیاسیِ حال تا چه اندازه مورخان را به سمت تصویر معیّنی از گذشته میکشاند که عیناً نیازهای سیاسی امروز را برآورده کند؟ آیا میتوان از تاریخ یا تاریخهای یک ملت سخن گفت؟ تاریخ نخبگان یا تاریخ فرودستان؟ تاریخ جنسیتنگر یا تاریخی فارغ از جنسیتنگری؟ تاریخ رسمی یا تاریخهای غیررسمی؟ اینها نمونههایی از بیشمار پرسشهای پیشاروی آن تاریخنگاری است که به نحوی میخواهد فرهنگ سیاسی را بازسازی کند و هویت یا هویتهایی برای دولت ـ ملتِ در حال ظهور برسازد.
اما نباید خود را فریب دهیم که قضاوتمان دربارهٔ گذشته تغییرناپذیر است. با اینکه مورخان اغلب از نوشتن دربارهٔ معاصران اکراه دارند، روایت و تحلیل آنها از گذشته، کارگزارانی که برمیگزینند و ذهنیتشان در ثبت گذشته محصول نیازها و کردار امروز آنان است. این زمان حال است که گذشته را ماهرانه به ثبت میرساند؛ گذشتهای معیّن که با گذر از منشور امروزِ ما به زمان حال میرسد، گذشتهای گزینشی. این شاید در پروژههای فراگیری نظیر نگارش تاریخ ملی یک کشور، که هر گروه اجتماعی و سیاسیِ کنونی خوانش و روایت خاص خود را از آن دارد، بارزتر باشد. از اینرو وجههٔ رویدادهای عظیم تاریخی مانند انقلاب، کودتا یا هر تغییر حاکمیتی در ارزیابیهای گوناگون دچار افتوخیز میشود. تاریخنگاری سدهٔ بیستم ایران نیز در زمرهٔ مشمولان فراوان این حکم قرار میگیرد.»
(برگرفته از سایت طاقچه)