تاوان عشق
داستان در مورد کاترینا دختر مسیحی اما ایرانی است که در یک زلزله پدر و مادرش فوت میکنند و چون نمیتواند برای نجات انها کاری کند احساس ضعف و ناتوانی درونش شکل میگیرد و با پوشیدن لباس و نام و رفتار پسرانه تصمیم دارد به پسرها شباهت پیدا کند و طی بزرگ شدنش پسری به نام ساموئل عاشقش میشود که با دیدن رفتار های کاترینا که اکنون نامش ساده هست و مشکل روحی روانی دارد رهایش میکند ، ساده با مطالعه رمانی عاشق افکار و عقاید نویسنده اش می شود و برای اولین بار با پوشیدن رخت دخترانه سعی در جلب نظر استاد دارد و با عنوان خدمتکار وارد منزل استاد مهرزاد مسلمان نویسنده مورد علاقه اش می شود و …
خلاصه رمان تاوان عشق
اسم دوران دوشیزگی من کاترینا گریگوریان است … پدرم ایرانی و مادرم میکزیکی بودند … پدرم کارشناس چاه نفت بود و برای یک شرکت خارجی کار می کرد!
مادرم زنی زیبا و دلفریب بود … انها با عشق ازدواج کرده و من تنها ثمره ی آن هستم!
تا هفت سالگی زندگی راحتی را سپری کردم … اما مقدر نبود که این سعادت پایدار بماند!
بنا به دعوت یکی از دوستان پدرم که به شیراز منتقل شده بود به انجا رفتیم … چند روزی بعد از ورودمان فاجعه به وقوع پیوست و ناگهان زلزله مهیبی زمین و زمان را به هم ریخت!
وقتی زمین لرزه شروع شد من در حیاط بود و پدر و مادرم در اتاق استراحت می کردند اما پیش از انکه بتوانند اتاق را ترک کنند … سقف فرو ریخت و آنها زیر آوار ماندند!
همکار پدرم و خانمش بیرون بودند و جان سالم به در بردند!
هنوز دقایقی نگذشته بود و ما هنوز در بهت و حیرت بودیم که بار دیگر زمین تکان خورد و آنچه را که سالم مانده بود ویران کرد …