زوال اندیشه سیاسی در ایران
”جواد طباطبایی”، نظریه پرداز و مورخ برجسته اندیشه سیاسی در ایران، نظریهای بحث برانگیز درباره علل ”زوال اندیشه سیاسی در ایران” را طی چند قرن بررسی کرده و آن را نه به عنوان تکرار یک نزاع از تفکر سیاسی میان اهل قلم یا سیاستمداران، بلکه به عنوان مجموعهای سازمانیافته از افکار و ایدهها، ارائه کرده است. ایدههای او پیرامون ”زوال اندیشه سیاسی در ایران”، بر بحثهای فکری در مورد مدرنیته و دموکراسی که در حال حاضر در ایران در جریان است، تأثیر گذاشته است. تحقیقات طولانی مدت ”جواد طباطبایی” حول این سوال میچرخد که چه شرایطی مدرنیته را در اروپا ممکن کرد و منجر به نفی آن در ایران شد؟.
او با اتخاذ یک رویکرد هگلی به این سوال پاسخ میدهد که خوانشی فلسفی از تاریخ را با این فرض که اندیشه فلسفی اساس و جوهر هر جامعه سیاسی و مبنای هر تحلیل انتقادی از آن است، امتیاز میدهد. این کتاب به طور انتقادی اندیشههای ”جواد طباطبایی” را درباره بحران و انحطاط از طریق به چالش کشیدن شرح او از سنت ایرانی، اظهار میکند.
وی در کتاب ”زوال اندیشه سیاسی در ایران” به بررسی سقوط و نزول تدریجی فلسفه و تفکر سیاسی در ایران پرداخته و این امر را تا آغاز سلسله صفویه پیگیر میکند. او معتقد است که جریان فلسفه سیاسی به دلایل مختلف با فارابی آغاز و متوقف شد؛ نخستین دلیل این بود که رسالهی سیاسی ارسطو هرگز به عربی بازگردانی نشد و از این رو مسلمانان با آن آشنا نشدند. در این اثر علاوه بر انسجام درونی، فلسفه نظاممند ”جواد طباطبایی” جایگاه قابل توجهی دارد و این ویژگی بر جذابیت کتاب ”زوال اندیشه سیاسی در ایران” میافزاید.
- Decline of Political Thought in Iran