ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد
این کتاب، دومین بخش از مجموعه ی سه گانه ی `و در روز هفتم` است . رمانی درباره شیفتگی و جنون. ورونیکا دختر جوانی است که به دلیل آزادی مطلق، مرگ را می جوید، اما فقط زندگی را می یابد. او نزدیک یک هفته بین زندگی و مرگ سرگردان است، اما آگاهی اش از مرگ، سبب می شود شدیدتر زندگی کند و کارهایی را انجام دهد که پیش از آن هرگز نکرده بود. به آن چه ندارد می اندیشد و زندگی اش را دوباره ارزیابی می کند. او هر روز را معجزه ای می داند. این کتاب بیان می کند که اگر انسان تعداد مسائل غیرمنتظره را در نظر بگیرد که می تواند در هر ثانیه از هستی شکننده ما رخ دهد،، به راستی هر روز برای او معجزه ای خواهد بود. کوئلیو در داستان تکان دهنده ورونیکا، بر اساس تجربه شخصی خودش ما را به تماشای جهانی ورای زندگی روزمره می برد و از افرادی می گوید که در قالب های اجتماعی که از پیش به عنوان طبیعی در نظر گرفته شده اند، نمی گنجند، و خود را مجبور به یافتن راهی نوین می کنند. رمان های `کنار رود پیدرا` و `شیطان و دوشیزه پریم` دو بخش دیگر از مجموعه ی سه گانه `و در روز هفتم` هستند.
Veronika tasmim migirad bemirad
Twenty-four-year-old Veronika seems to have everything — youth and beauty, boyfriends and a loving family, a fulfilling job. But something is missing in her life. So, one cold November morning Veronika decides to die. She takes a handful of sleeping pills expecting never to wake up. But she does — at a mental hospital where she is told that she has only days to live. This poignant international bestseller by the author of The Alchemist takes readers on a quest to find meaning in a culture overshadowed by angst, soulless routine, and pervasive conformity. Based on events in Coelho`s own life, Veronika Decides to Die questions the meaning of madness and celebrates individuals who do not fit into patterns society considers to be normal. Bold and illuminating, it is a dazzling portrait of a young woman at the crossroads of despair and liberation, and a poetic, exuberant appreciation of each day as a renewed opportunity.