.کمی بهار <> Kami Bahar

27.50

Close
Price Summary
  • 27.50
  • 27.50
  • 27.50
In Stock
Book number: 7226 Book Author: Parsipur, Shahrnush (پارسی پور، شهرنوش )ISBN: 978-91-85463-85-5 Category: Tags: , , ,
Additional Information
Original title A Little, Spring
Book Author Parsipur, Shahrnush
Publisher Baran Publishing (Sweden)
Published place Sweden
Published date 2019
Cover type Hardcover
Pages 544
Weight 860
Dimensions 24.4 × 16 × 4.5 cm
Language persian
Agegroup Adults
نویسنده/مولف پارسی پور، شهرنوش
نام ناشر باران (سوئد)
تاریخ انتشار 2019
محل انتشار Sweden
گروه سنی بزرگسالان
تعداد صفحات 544
زبان فارسی
شابک 978-91-85463-85-5
Description

کمی بهار

رمان «کمی بهار» از دوره کشف حجاب در ایران آغاز میشود و با تحولات انقلاب 57 پایان می پذیرد. این رمان به زندگی چند نسل از زنان ایرانی در یک فامیل بزرگ می پردازد. از این مدخل، علاوه بر توصیف یک مقطعِ سرنوشت ساز تاریخ معاصر ایران، به تحولات تاریخی این دوره و شکل گیری جریان فکری چپ و بعد دوران مصدق نیز می پردازد: خلیل ملکی، کیانوری، بزرگ علوی و … ازجمله شخصیت های تاریخی هستند که در رمان کمی بهار حضور داستانی دارند. 

رمان کمی بهار در 544 صفحه و 24 فصل در قطع وزیری تدوین و منتشر شده است.

کتاب اینگونه آغاز می شود: «به فروغ گفته بودند كه خالخانم و فخرى شايد روز بعد وارد شوند. فروغ مى‌دانست كه آنها با ياور نبيلى و دختر خاله عترت خواهند آمد.

 شب شده بود و خوابش‌‌نمى برد. زير نور چراغ گردسوز نشسته بود و به حرف‌‌‌‌‌هاى مادرش گوش مى‌داد. به گفته‌ی مادر، فخرى سه روز مانده به عيد به دنيا آمده بود. اين درست همان زمانى بود كه مادر او را باردار بود. شكمش بزرگ شده بود و رفته بود تا از خواهرش خداحافظى كند و به رودبار برود. پدرش رئيس اداره‌ی پست و تلگراف رودبار شده بود. پرسيد كجا به دنيا آمده و مادرش گفت در رودبار، ميانه‌ی چله تابستان. بعدها در شناسنامه‌‌‌اش خواند كه در ماه امرداد به دنيا آمده بوده است. نوشته بودند ١٦ اسد. در سال ١٣٠٤ خورشیدی.

در پنج سالگى فخرى را در تهران ديده بود. از رودبار آمده بودند و به خانه‌ی خاله لقا وارد شدند. تنها يك ماه در تهران ماندند و بعد به اردكان آمدند. سه سال بود آنجا بودند. فخرى شش ساله به او گفته بود وقتى بزرگ شود زن رضاشاه خواهد شد. اين را به ياد داشت. چيز ديگرى از فخرى به يادش نمانده بود.»

Scroll To Top
Close
Close
Shop
Sidebar
0 Wishlist
0 Cart
Close

My Cart

Shopping cart is empty!

Continue Shopping

Send this to a friend